بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مراسم همبستگی با انقلابهای مردمی کشورهای عربی
| فارسی | عربی | عکس | فیلم | صوت |هر سخنی از جانب آمریکا مبنی بر حمایت از ملتهای منطقهمان و محترم شمردن حقوق مشروع و مدنی و محکومیت سرکوب و هراس افکنی به واسطهی سیاست همیشگی و آشکار آمریکا دربارهی ملت مظلوم فلسطین همچنان مردود و بیمعناست. چند روز پیش دولت آمریکا قطعنامهی منع شهرکسازی را در شورای امنیت وتو کرد. [در حالی که] در فلسطین مردم کشته و موشکباران میشوند، خانهها و درختان و زمینهایشان نابود میشود، مهاجرت به آنها تحمیل میشود، ۱۱ هزار در زندانها به سر میبرند و مقدسات اسلامی و مسیحی در قدس با خط و تهدید مواجه میشوند. [با این حال] آمریکاییان از قاتل، جنایتکار، متجاوز، کسی که استخوانها را خرد و خانهها را نابود میکند و شهرنشینان را در غزه با موشک هدف قرار میدهد دفاع میکنند. تا زمانی که سیاست آمریکا دربارهی فلسطین و ملت آن چنین باشد، هر سخنی از جانب ایشان تحت عنوان سخنان صادقانه و خالصانه در دفاع از حقوق ملتهای مصر، تونس، لیبی، یمن و بحرین یا هر جای دیگر سخنی منافقانه است. دخالت آمریکا دلایل دیگری دارد. برای ایجاد وجهه، به دست گرفتن کنترل بحران، ضمانت جایگزینی گزینههای مناسب در هنگام سقوط حکومت دنبالهرو یا جلوگیری از افتادن چاههای نفت به دست افراد صادق و مخلص است.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم.
بسم الله الرحمن الرحيم.
والحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على سيدنا ونبينا شفيع ذنوبنا وحبيب قلوبنا ابي القاسم محمد بن عبد الله وعلى آله الطيبين الطاهرين وصحبه الاخيار المنتجبين وعلى جميع الانبياء والمرسلين.
آقایان، نمایندگان، برادران و خواهران، السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
گرد هم آیی ما امروز به منظور اعلام همبستگی و ایستادگی ما در کنار ملتهای عربی، انقلابها، انتفاضهها و فداکاریهای ایشان است مخصوصا به ترتیب زمان، تونس، مصر، بحرین، لیبی و یمن.
ارزش اصلی این همبستگی در مرحلهی اول معنوی، سیاسی و اخلاقی است. تاثیرات آن نیز تاثیراتی معنوی. چرا که جوهر آنچه امروز در حال رخ دادن است و آن چه میتواند منجر به ثمر دادن انتفاضه، انقلاب، نبرد و مقاومتها شود، ایستادگی، پایداری و مقاومت ملتهاست و این در درجهی اول به ایمان، معنویت و روحیهی عالی آنان مرتبط است.
بنده و شما به خوبی جنگ سی و سه روز را به یاد میآوریم، در روزهای دشواری که امروز نیز افتضاحات آن از ویکی لیکس سر در آورده، خوب به یاد میآورید هر سخنی در هر جای جهان، هر گرد هم آیی، تظاهرات، اعتصاب، تجمع، سخنرانی و بیانیه بر روحیهی مقاومت، [مردم و مجاهدان] پایدار، مهاجران و رزمندگان تاثیر مثبت میگذاشت. امروز نیز این حال ملتهای انقلاب کننده است.
ما امروز اینجا هستیم تا به ایشان بگوییم: ما به شماییم، شما را پشتیبانی و تایید میکنیم، تشویقتان میکنیم، با خوشحالی شما خوشحال و با ناراحتی شما غمگین میشویم. شما را به صبر فرامیخوانیم. این جا آمدهایم تا بگوییم: ما آمادهی کمک و مساعدت پایاپای شما در تمام آن زمینههایی که مصلحت شما و ما و قدرت و امکانات ما اجازهی آن را میدهد هستیم.
برادران، در وقت موجود چند مطلب را عرض خواهم کرد، مطالبی دربارهی ویژگیهای مشترک این ملتها، مطالبی بسیار کوتاه دربارهی هر کدام از حکومتها، پس از آن به واسطهی بحث طائفهای کمی به موضوع بحرین و معضل خاص موجود در این کشور و مسئولیتها و اقدامات لازم خواهم پرداخت. باقیماندهی وقت را نیز به سخنانی دربارهی اوضاع اخیر لبنان که ناچاریم به آن بپردازیم اختصاص خواهم داد.
اولا: باید تاکید شود این انقلابها خواست درونی ملتهاست.
هر سخنی با این جهتگیری که آمریکا این انقلابها را ایجاد کرده، آنان را مدیریت میکند یا آمریکا جرقهی این انقلابها را زده و آنان را به حرکت در آورده، یک تهمت ظالمانه به این ملتها و سخنی نا صحیح است.
مخصوصا وقتی سخن از این نظامهای پنجگانه، همپیمان و پیرو آمریکا است. نظامهایی که با آمریکا هستند و خدمات بسیاری را به خط آمریکا کرده و میکنند. نظامهایی که هیچگونه تهدیدی برای سیاست آمریکا در منطقهی خاورمیانه که همان اسرائیل است محسوب نمیشوند. آیا عاقلانه است که دولت آمریکا نظامهایی پیرو، همپیمان، فرمانبر، دنبالهرو و مطیع را به چالش بکشد و انقلابهای مردمی را در مقابل آن علم کند؟
این غیر منطقی است مخصوصا که آمریکا به واسطهی نظرسنجیها، تحقیقات و دادههای آشکار و اطلاعاتیش کاملا ظهور هشیاری و بصیرت این ملتها را میبیند و میداند مواضع این مردم دربارهی دولت آمریکا، سیاستهای آمریکایی و حضور اسرائیل مواضعی متعهدانه، هشیارانه و ثابت [در مواجههی با اینها] است. با این حال چگونه ممکن است دولت آمریکا انقلابهایی در مردمی هشیار و اینگونه دارای بصیرت، افق و عزم را به راه بیاندازد در حالی که نمیداند این انقلابها و انقلابهای مشابهی که این مردم در ادامه بر علیه دولتها و نظامها به راه خواهند انداخت، به کجا منتهی خواهد شد؟! این تهمتی ظالمانه وبی اساس است.
بله، اگر سخن دربارهی نظامی بازدارنده و مقاوم که زیر سلطهی ایالات متحدهی آمریکا و در خط آمریکا نیست، بود، نظامی که رو در روی اسرائیل میایستاد و اسرائیل را به چالش میکشید و در عین حال اعتراضات در مقابل این نظام رخ میداد میتوانستیم و حق داشتیم سؤال کنیم البته نمیخواهیم پیشاپیش حکم صادر کنیم، [ولی] اگر گفته میشد افردی تحریک مینمایند و برای سرنگونی نظام تلاش میکنند قابل بحث میبود. اما نظامهای پیرو ایالات متحدهی آمریکا؟ بعضی میخواهند به ما بگویند این انقلابها آمریکایی است؟ این پذیرفته نیست، همچنین متهم کردن القاعده به انقلاب در لیبی یا ایران به انقلاب مردم در بحرین.
دوم: -بنده مطالب را کوتاه میگویم ولی حرف بسیار است- این انقلابهای مردمی حقیقتا برخاسته از مردم و در درجهی اول از جوانان و از مردان، زنان، کودکان و سالخوردگان هستند که [بعدتر] نخبگان و نیروهای سیاسی به ایشان پیوستند. و این نشان ایمان، هشیاری، خشم، رزمآوری و از تمام اینها مهمتر آمادگی کامل برای فداکاری و جانبازی است و این آن چیزی است که نظامهایی که با این مردم رو به رو شدهاند نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
در تلویزیونها به عینه دیدیم جوانانی را که سینهی خود را به روی تفنگها میگشودند و میگفتند ما را بزنید و به روی آنها آتش گشوده میشد. این را در تونس، مصر، یمن، بحرین و لیبی دیدیم. اما کار به اینجا ختم نمیشود بلکه پس از آنها جوانانی دیگر خواهند آمد و سینههای خود را در برابر گلولهها و سلاحها خواهند گشود.
این یعنی چه؟ این نشانهای بسیار بزرگ و عظیم است. این یعنی کشتار، هراسافکنی و جنایات توان خارج کردن مردم از میدانها و صحنههای نبرد را ندارند.
سنتی الهی، تاریخی و طبیعی بر تاریخ و جامعه حاکم است و آن این است که:
وقتی ملت به این سطح از اراده، ایمان و هوشیاری و به این درجه از استعداد برای فداکاری، صبر بر مرگ، بر شهادت، بر مجروحیت و بر تخریب خانهها دست مییابد. ممکن نیست این ملت رنگ شکست را ببیند. شکست این ملت برای هیچ کس امکانپذیر نیست نه آمریکا، نه اسرائیل و نه هیچ نظام طاغوتی در جهان.
این یک سنت و قانون طبیعی الهی است. به همین خاطر [گرچه] خونهای بسیاری تقدیم میشوند ولی با پایداری، ایستادگی، سرسختی و عزم، در نهایت نتیجه پیروزی خواهد بود. تاریخ انقلابها و انتفاضههای مردمی و حرکات مقاومت در حال و گذشته بر این موضوع صحه میگذارند. این بنیاد قدرتی است که امروز در این ملتهای انقلابی به چشم میخورد.
در نتیجه، سخن ما از لبنان مقاومت، لبنان آزاد سال 2000 و پیروز 2006 به این ملتها این است که تنها گزینهی موجود و شایستهی مقابل شما این است که پایداری کنید، بایستید، صبر کنید و بر این عهد بمانید. و اگر در میادین نبرد و جهاد صبر کردید، ایستادید و ماندید به یاری و کمک خداوند سبحان و تعالی اطمینان داشتهباشید.
سوم: دربارهی واکنش این نظامها، واکنش این نظامها به انقلابهای مردمی قانونی پرشور و پراراده و خواستههای قانونی آنان چه بود؟
این نظامها به جای این که به پای میز مذاکره بروند و بدون شانتاژ و نفاق اصلاحات حقیقی و جدی انجام دهند، به جای این که به مذاکرهی صادقانه با نمایندگان این انقلابها و انتفاضهها روی بیاورند. به سرکوب، کشتار، اغتشاش، تهمت، اهانت و دروغ نسبت به تمام این شرفای حاضر در میدان و میادین روی آوردند. آنان را به باد ناسزا گرفتند و گفتند اینها معتادان خیابانی هستند که قرصهای روانگردان مصرف کردهاند! و به فرقههای خاصی تعلق دارند. جایی آنان را با القاعده و جایی دیگر آنان را به مزدوری آمریکا و … متهم ساختند.
این اوضاع را در تمام این کشورها پیچیده کرد. هر فرصتی برای گفت و گو را از بین برد و در نتیجه مطالبات و درخواستهای این ملتها سرریز شد. وقتی شمار قربانیان و شهدا و مجروحان زیاد میشود، کار سختتر میشود و برای این ملتها و رهبرانی که آنان را به میدان آوردهاند امکان قبول مقدار معینی از [تحقق مطالبات] کمتر و کمتر. در هر صورت در هر یک از کشورهای مصر و تونس پیروزی بزرگی رخ داد ولی نظام لیبی این کشور را به جنگ داخلی شدیدی وارد کرد و حکومت هر یک از کشورهای یمن و بحرین نیز مردمانشان را در آستانهی جنگ داخلی قراردادند و با منش این حکومتها اگر نبود اصرار دو ملت بحرین و یمن بر مسالمتآمیز بودن تحرکات، امروز در این کشورها شاهد جنگهای خونین و تاسف آور داخلی بودیم.
چهارم: یکی از مسائلی که باید به آن توجه شود، رفتار سطحی و منافقانهی آمریکا و غرب در تمام اتفاقات چندماه اخیر در منطقهی عربی ماست به گونهای که به سادگی میتوانیم سیاستهای کنونی آمریکاییان را در بارهی این تحرکات و انقلابها در قالب اشکال زیر ارزیابی و درک کنیم:
جایی که حفظ نظام دنبالهروشان با اعمال یک سری اصلاحات ظاهری امکانپذیر بوده، چنین کردهاند.
دوما: جایی که فرصت دادن به نظام دنبالهروشان برای فائق آمدن در جنگ بر ملت، البته در دورهی زمانی کوتاه و بدون پیآمدهای خطرناک داخلی، ممکن بوده، چنین کردهاند.
سوما: جایی که به نظر میآمده نبرد میرود که پیچیدهتر شود و خسارتهای شدیدی برای منافع آمریکا به دنبال داشتهباشد، دولت آمریکا میآید تا حاکمان را کنار بگذارد و از آنها بخواهد کنارهگیری کنند و سعی میکند تا جایی که ممکن است با راضی کردن و فریب ملتها با بازگرداندن مردم به خانههایشان بدون تحقق اهداف اعلامشدهی انقلاب، به کاهش خسارتها بپردازد.
در کنار تمام این سناریوها دولت آمریکا سعی میکند خود را در جایگاه مدافع مردم، حقوق مدنی، آزادی، تغییر و اصلاحات نشان دهد.
درخواست و خواستهی امروز ما این است که این حقهها کسی را در جهان عربی و اسلامیمان نفربید و مطمئنا هم نخواهد فریفت. چرا که مسلما ملتها نسبت به سیاستهیا آمریکا به هوشیاری و بصیرتی ناب و کامل دست یافته اند و میدانند اولا این نظامها ساختهی دست آمریکا هستند و از دهها سال پیش تحت حمایت آمریکا بودهاند و تسلیح، تقویت و ایجاد هیمنهی آنها بر مردمشان از جانب آمریکا بوده است. پس دولت آمریکا در جنایتهای این حکومتها و تمام آنچه در سالهای گذشته در حق ملتهایشان مرتکب شدهاند شریک است.
و دوما چرا که هر سخنی از جانب آمریکا مبنی بر حمایت از ملتهای منطقهمان و محترم شمردن حقوق مشروع و مدنی و محکومیت سرکوب و هراس افکنی به واسطهی سیاست همیشگی و آشکار آمریکا دربارهی ملت مظلوم فلسطین همچنان مردود و بیمعناست.
چند روز پیش دولت آمریکا قطعنامهی منع شهرکسازی را در شورای امنیت وتو کرد. [در حالی که] در فلسطین مردم کشته و موشکباران میشوند، خانهها و درختان و زمینهایشان نابود میشود، مهاجرت به آنها تحمیل میشود، ۱۱ هزار در زندانها به سر میبرند، مقدسات اسلامی و مسیحی در قدس با خط و تهدید مواجه میشود. [با این حال] آمریکاییان از قاتل، جنایتکار، متجاوز، کسی که استخوانها را خرد و خانهها را نابود میکند و شهرنشینان را در غزه با موشک هدف قرار میدهد دفاع میکنند. تا زمانی که سیاست آمریکا دربارهی فلسطین و ملت آن چنین باشد، هر سخنی از جانب ایشان تحت عنوان سخنان صادقانه و خالصانه در دفاع از حقوق ملتهای مصر، تونس، لیبی، یمن و بحرین یا هر جای دیگر سخنی منافقانه است.
دخالت آمریکا دلایل دیگری دارد. برای ایجاد وجهه، به دست گرفتن کنترل بحران، ضمانت جایگزینی گزینههای مناسب در هنگام سقوط حکومت دنبالهرو یا جلوگیری از افتادن چاههای نفت به دست افراد ملت، صادق و مخلص است.
این دلیل دخالت آمریکاست. دلیل [این دخالتها] این نیست که دولت اوباما دولتی متفاوت است و قصد دفاع از ملتها را دارد. نه.
بنده به ملتهای عربی میگویم. باید چشمانتان سوی فلسطین بماند. تا زمانی که دولت آمریکا از اسرائیل در نابود کردن مردم فلسطین و تجاوز به ملتهای منطقه دفاع میکند؛ تمام ادعاهایش دربارهی حقوق بشر و دموکراسی دروغ است.
تنها هنگامی ممکن است دربارهی دولت آمریکا تجدید نظر کنیم که در سیاستهای ایالات متحده دربارهی فلسطین، رخدادها و ملت آن تحولی بنیادین ببینیم.
به همین خاطر باید از سیاستهای آمریکا و بازیهای آمریکا برای مصادرهی این انقلابها و خون شهدای آن ترسید و [همچنین باید از] تلاشهای عظیمی که برای انحراف مسیر این انقلابهای مردمی به وسیلهی تقسیم این کشور عربی و جنگ قومی در آن کشور دیگر صورت میگیرد، بر حذر بود و اینها خطراتی جدی است. اینها به پروژههای آمریکایی متوجه کشورهای منطقهمان دامن میزند.
چهارم: وارد بخش چهارم میشوم در تونس و مصر پیروزی تحقق یافت و طاغوتیان به واسطهی عوامل متعددی کنارهگیری کردند که قصد ورود به آن را ندارم ولی از مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد.
ایستادگی مردمی تونس و مصر و فداکاریهای عظیم آنها با وجود صدها شهید و هزاران مجروح.
بیطرفی سازمانهای نظامی حال به هر دلیل.
خالی کردن پشت حکومت توسط مردم -که این بسیار با اهمیت است- به طوریکه نظام زین العابدین بن علی و حسنی مبارک هیچ مردمی نداشتند که از ایشان دفاع کنند. هیچ تظاهران حقیقی مردمی برای دفاع و حمایت از آنان وجود نداشت. به همین خاطر به چماقداران پناه بردند و برای حمله به میلیونها تظاهرات کننده در میادین شتر و قاطر به کار گرفتند! و این یک پیروزی بود.
بعضی از کسانی که در تونس و مصر ادارهی رویارویی مردم را به عهده داشتند فکر میکردند مردمان مصر و تونس با سفر حاکم و خانوادهاش راضی خواهند شد و در نتیجه وقتی زینالعابدین شبانه طرابلسی و حسنی مبارک سوزان را برداشتند و فرار کردند، همه به خانهایشان خواهند رفت. و دیگران همچنان [در مناسب حکومتی] خواهند ماند. و این چیزی بود که آمریکا در تلاشش برای کاهش خسارتها به آن دل بسته بود.
(چند لحظه قبل برادران برگهای به بنده دادند و گفتند نگرانی بسیار شدیدی در تمام شبکههای ماهوارهای به وجود آمده. حال نمیدانم درست است یا نیست. ولی اگر باشد، دلیل ضعف است وقتی کسی از یک سخنرانی آن هم از لبنان میترسد. در حالی که فقط یک سخنرانی است و لبنان هم نه کشوری پنجاه میلیونی و صد میلیونیس است و نه نفت دارد. حالا، ان شاءالله که داشته باشیم .)
تعجب کردند این مردم به خانههایشان نرفتند و هنوز خواستههاشان را مطرح میکنند. سرنگونی حکومتهای به اصطلاح انتقالی را میخواهند و اینکار را هم کردند. انحلال پارلمانهای ساختگی و سازمانهای امنیتی سرکوبگر و پلیسی را خواستند و چنین هم شد. خواستند و خواستند و هنوز هم میخواهند و این است مایهی امید ما به دو ملت تونس و مصر که آنان را مخصوصا در انتخابهای اساسی به یکپارچگی و انسجام فرا میخوانیم. چرا که تشتت خدای ناکرده به انقلابی در مقابل یا سر برآوردن دوبارهی احزاب، نظام یا گروههای حاکم میانجامد. مخصوصا در مصر، چرا که مصر جایگاه مهمی در جهان عرب و مسئلهی مقاومت، فلسطین و نبرد عرب و اسرائیل دارد.
برادران و خواهران ما در مصر باید بدانند موجب امید همهی ما هستند و تاثیر جایگاه و موضعگیریشان مرزهای مصر را تا رسیدن به تمام جهان عرب و اسلام در خواهد نوردید.
در لیبی -بحرین را گذاشتهام آخر- مردم هممانند تونس به پا خاستند. عدهای جوان در بنغازی به پاخاستند و با ایشان با مسلسل و کشتار سخن گفتهشد. مردم نیز به کمک آنان شتافتند و انقلاب به صورت تظاهراتها و اعتراضات مدنی از شهری به شهر دیگر رفت که اینها نیز با مسلسل و هواپیما و تانک پاسخ داده شد. و بر یک انقلاب مردمی مسلامتآمیز و مدنی جنگ تحمیل شد.
آنچه در لیبی رخ داد، جنگی بود که حاکمیت بر مردمی که بدون سلاح به دنبال تغییر بود، تحمیل کرد و مردم هم مجبور به دفاع از خویشتن شدند در حالی که سازماندهی یا ساماندهی مسلحانهای نداشتند و بسیاری از آنان هیچ تجربهی نظامی و حتی سلاح کافی نداشتند. در غرب و شرق جنگ تحمیل شده بر مردم آغاز شد. به اتفاق در تلویزیون هواپیماها، تانکها، خمپارهاندازها و صف سلاحهای کاتیوشایی را دیدیم که ما را در لبنان به یاد حضور نظامی اسرائیل در سال ۱۹۸۲ و تمام جنگای اسرائیل میانداخت. این جنگی که امروز نظام قذافی علیه مردم لیبی به راه انداخته درست مانند جنگی است که اسرائیل علیه لبنان و غزه به راه انداخت. از سویی تمام آزادگان جهان باید این جنایات عظیمی را که از حکومت قذافی سر میزند محکوم کنند و از سوی دیگر تمام کسانی که میتوانند، باید در تمام زمینهها به این مردم باپاخاسته کمک کنند تا بتوانند بایستند و در برابر نابودی و جنایات پایداری کنند.
برادران انقلابی ما در لیبی و ملتهای عربیمان باید بدانند آمریکا و غرب زمان کافی برای نابودی انقلاب را به نظام لیبی دادند. [در طول] تمام این مدت و [در قالب] تمام این جلسات، سخنان و تدابیر…. اما مردم ایستادند، پایداری کردند و جنگیدند و جهان را با ایستادگی و پایداریشان مجاب کردند. اگر انقلاب مردم لیبی در چند روز، یک یا دو هفته از بین میرفت جهان بار دیگر حکومت قذافی را میپذیرفت و کارها را با او سامان میدادند و نفت را با قیمتهای مناسب و مورد نیاز از او میخرید. و اموال قذافی بازگردانده میشد تا بار دیگر به جیبهای رئیسجمهوران، نخستوزیران، وزیران و نمایندگان در اتحادیهی اروپا و غیر آن ریخته شود.
امروز این پایداری انقلابیان بود که معادله را تغییر داد. آخرین سخنی که دربارهی لیبی خدمت شما عرض میکنم این است که: گزینهای جز پایداری و رزم برای این انقلابیان وجود ندارد. ما در جنگ، نبرد، رویارویی و همچنین جنگ روانی تجربه داریم و وقتی به چهرهها نگاه میکنیم، میتوانیم بفهمییم آیا این چهرهها چهرههایی نا امید، ترسان و مایوس هستند؟
و بنده بنا بر تجربهی شخصیام، در تمام چهرههایی که از مجاهدان انقلابی لیبی دیدم، شادابی، معنویت و استعداد بالایی برای شهادت و عزمی عظیم برای عدم عقبگرد و شکست یافتم؛ و این مایهی امید است. و البته امروز اوضاع لیبی به واسطهی دخالت بین المللی که آغاز شد و بیشک پای این کشور را به بازی دولتها خواهد کشید، بسیار پیچیده شده. که این هشیاری و وطندوستی انقلابیان را که بسیار به ایشان اعتمادداریم میطلبد. آخرین سخنم با ایشان است: از مقاومت لبنان که ۳۳ روز، در حالی که بیش از صد هواپیمای اسرائیلی در آسمان تمام مناطق را بمبباران و نابودی و کشتار را بر این مقاومت پیروز تحمیل میکردند، پایداری کرد، هزار درود میفرستم به رزمندگان پایدار لیبیایی که امروز در بنغازی، اجدابیا، طبرق، مصراته و تمام شهرهای پایديار و صبور لیبی پایمردی میکنند.
در همین لحظاتی که ما از لیبی صحبت میکنیم. جنایتی که قذافی با ربودن و زندانی کردن امام و رهبر سید موسی صدر و دو همراهش در حق لبنان و مقاومت لبنان و بلکه در حق مقاومت فلسطین و در حق قدس انجام داده همچنان باقی است. این جنایت بزرگ همچنان باقی است. باید از جانب تمام آزادگان، دوستداران و فرزندان امام موسی صدر مورد محکومیت و پیگرد قرار گیرد. و اما سخن اخیر قذافی که در آن برای اولین بار از امام موسی صدر تمجید کرد و سپس بر اساس حکم دادگاههای لیبی گفت امام به این کشور سفر کرده. یعنی قذافی به حکم دادگاههای لیبی استناد کرد. این سخن دروغ در دروغ و نفاق در نفاق است که ممکن نیست چیزی از حقیقت اسارت و ربایش را تغییر دهد.
ما عمق تاثیر اموال قذافی در دولت ایتالیا و برلوسکونی و دادگاهای ایتالیا را میدانیم. و همچنان در انتظار روزی هستیم که در آن آزادسازی امام مقاومت از دست این طاغوت مستبد صورت پذیرد.
اما دربارهی یمن. گر چه سابقهی اتفاقات یمن به پیش از بهار انقلابها برمیگردد و تراکم اتفاقات، نبردها و درگیریها در یمن مربوط به قبل از آنچه در تونس و مصر اتفاق افتاد است. بدون شک اوضاع یمن بسیار پیچیده است ولی در برابر آنچه امروز رخ میدهد مانند رسیدن شمار کشتههای تظاهرکنندگان به دهها و آمار مجروحان به صدها نفر و ظلمی که به این مردم که حقوق قانونی خود را مطالبه میکنند روا داشته میشود، به هیچ وجه نمیتوان سکوت کرد.
پس ما به ایستادگی مردم و انقلابیان یمن و اصرارشان بر مسالمتآمیز ماندن این تحرکات درود میفرستیم. و این در حالی است که میانیم یمن مملو از سلاح است، یعنی قبایل یمنی تنها کلاشینکف ندارند بلکه آر.پی.جی خمپاره و دوشکا و ضد هوایی در اختیار دارند! و با این حال با هشیاری بسیار با کنترل عصبانیت و حفظ صلابت و ایستادگی خود دلسوزانه برای مسالمتآمیز ماندن تحرکات و عدم در غلتیدن به جنگ داخلی تلاش میکنند.
میماند سخنی با حاکمان لیبی، یمن و بحرین است که باشد برای بعد از تمام شدن صحبتم دربارهی بحرین.
اما بحرین: اجازه دهید به واسطهی معضل خاصی که در بحرین پیش آمده کمی گستردهتر سخن بگویم. همگی آنچه را در بحرین رخ داده و رخ میدهد شاهد هستیم. بنده به واسطهی پیگیریهای جزء به جزء و لحظه به لحظهای که از رخدادهای منطقه دارم معتقدم مظلومیتی خاص در بحرین وجود دارد.
بحرین همانطور که میدانید جزیرهایست کوچک و شمار ملت آن به یک میلیون نفر هم نمیرسد. [و مردمش،] مردمی نجیب و مظلوم هستند که به صورت مسالمتآمیز و متمدنانه به مطالبهی حقوق خود برخاستند ولی با کشتار مواجه شدند. روز اول صدها و نه هزاران یا دهها هزار جوان بودند که تظاهرات کردند، به طوری که پایان بخشیدن به این جریان با دعوت به گفتگو و بدون تیراندازی به آن جوانان به سادگی ممکن بود. و حکومت میتوانست دلسوزانه و با دعوت به گفتگو و برداشتن گامهایی [در این رابطه]، اعتماد از دسترفتهی جریان اپوزوسیون را ترمیم کند. ولی آنچه رخ داد این بود که به این تحرک جوانانهی کوچک همان ابتدا با کشتار پاسخ داده شد. و در کنار کشتار و تهدید به مرگ، به گفتگو فراخواندند و به آنان گفتند بیایید گفتگو کنیم! ولی ملت بحرین مسیر مسالمتآمیز خویش را پیگرفت و گلولهها را با گل پاسخ داد و بر وحدت ملی، انسانی و داخلی بودن تحرک و عدم رابطهی این حرکت با هر گونه زمینهی منطقهای یا طائفهای تاکید کرد. ولی در مقابل نه به نیروهای امنیتی یا پلیس که به ارتشها توسل یافتند و کشتند و مجروح ساختند و زندانی کردند.
اینجا، برادران و خواهران، تناقضی وجود دارد، تناقضی عجیب و غریب. و آن این که اتحادیهی عرب و دولتهای عربی در بارهی لیبی که در آن مردمی کشته میشدند و با هواپیما، تانک و کاتیوشا هدف قرار میگرفتند، هیچ حرکتی نکردند و فارق از این که نظر مردم لیبی در این رابطه چه بود، هیچ ارتشی نفرستادند تا از مصراته، اجدابیا، بنغازی، زاویه و… دفاع کند. هیچ حرکتی نکردند در حالی که مردم کشته و شهرها نابود میشدند. در [موضوع] بحرین ارتش فرستادند تا از حکومتی که به هیچ وجه خطر سقوط تهدیدش نمیکرد دفاع کنند! درست است که تظاهرکنندگان شعار سرنگونی حکومت را سر میدادند ولی شما میدانید تظاهرات مسالمتآمیز در مقابل چنین نظامهای عربی نمیتواند حکومت را سرنگون کند. حکومت بحرین را حتی خطر سقوط نیز تهدید نمیکرد و معترضان بحرین صرفا معترضانی مسالمتجو بودند که نه شیشهای شکستند، نه خودرویی را به آتش کشیدند و نه به اموال عمومی صدمه زدند ولی با ارتشهای عربی با آنان مقابله شد.
تناقض عجیب و غریبی است. حتی به بیمارستانها هجوم بردند و به مجروحان تعدی کردند. شنیدیم خانهی برخی سران اپوزوسیون تخریب شده که ضمنا این روش اسرائیل است که وقتی یکی از برادران مجاهد ما را در فلسطین زندانی میکنند، خانهاش را نیز تخریب مینمایند. امروز در بحرین چنین میکنند. سینهی حکام حتی از میدان لؤلؤ تنگ شد و نابودش کردند، حتی آن نماد را نابود کردند چرا که دیگر نمیتوانند تحمل کنند.
ولی میخواهم به شما بگویم صبر بر اینها ممکن است چرا که وحشیگری ذات طاغوت است و فداکاری ذات مجاهد. ولی مظلومیت بزرگتر پوشاندن این حقوق، خونها و این مظلومان در حصار کینههای طائفهایست.
پیش از طرح چالش میبایست بر علمای اهل سنت، علمای مسلمان اهل سنت و جریانهای اسلامی سنی - ناچارم بر این سنی بودن تاکید کنم- در لبنان و جهان عرب و اسلام به خاطر تمام مواضعی که احزاب، نیروها، شخصیتهای ملی، قومی و عرب اتخاذ کردند، درود بفرستم. و میبایست به طور خاص تشکری از موضع گویا و رسای نخست وزیر ترکیه طیب اردوغان داشتهباشم. این از مقدمه.
اینجا میخواهم از برخی که در جهان عرب و اسلام در برابر ظلمی که متوجه برادران، خانواده و ملتمان در بحرین است، ساکتند، سؤالی داشته باشم. بگذارید این دمل را بشکافیم. چرا در بارهی این ظلم سکوت میکنید؟ چرا دربارهی حق اینان در مطالبهی مسالمتآمیز حقوقشان ساکت هستید؟ بل که بدتر، چرا تحرک ایشان را، این تحرکات را محکوم میکنید و این شهدا و جانبازان را متهم میسازید؟ تنها به این خاطر که شیعهاند؟ آیا اگر انسان به کشور، دین یا مذهب خاصی منتسب باشد حقوق انسانی و مدنی از او سلب میشود؟ سؤال متاسفانه اینجاست. آیا انتساب اکثر و نه تمام معترضان به مذهب شیعه حق و خون و کرامت ایشان را حلال میکند؟ و جواز صدور فتاوی و اتهامات علیه آنهاست؟ باید در این مورد پرسید پس حق و انصاف چه میشود؟
برادران و خواهران، ما همگی، مسلمانان و مسیحیان، اهل سنت و شیعیان در کنار ملت فلسطین ایستادیم و هیچ کس نپرسید مذهب آنان چیست؟ میدانیم که اهالی فلسطین از مسلمانان اهل سنت و مسیحیان هستند. اما این را که قائل به کدام مذهب اهل سنت هستند را کسی نپرسید و ممکن است بعضی کاملا بیخبر باشند. هیچ کس نپرسید دین و مذهب مردم فلسطین، تونس، مصر، لیبی و یمن چیست؟ همگی ایستادیم و منتی هم نیست.بر همهی ما فرض است که مظلومین و ستمدیدگان را یاری کنیم. همچنین در پیشاپیش همه، ایران از طریق بالاترین ردهاش جناب امام خامنهای (دام ظله الشریف) موضعی بسیار پر ارزش و پر اهمیت در کنار مردم تونس و مصر و امروز مردم اتخاذ کرد. آیا زمینهی موضع تاریخی در کنار حمایت از مردم فلسطین مذهب بود؟ یا آن که ایمان و انسانیت اخلاق بود؟ آیا حقیقت این نیست؟
بنده تعجب میکنم چهگونه عدهای میگویند باید مردم مصر به خیابان بریزند، سپس در لیبی به مردم میگویند قذافی را بکشید؛ ولی وقتی نوبت به بحرین میرسد، جایی که هیچ کدام از اپوزوسیون قصد کشتن کسی را ندارد، قلمها میشکند، جوهرها خشک، زبانها لال و رفتارها دوگانه میشوند.
با تمام شجاعت امروز میخواهم بپرسم و این در حالیست که هیچوقت بنده نیامدهام دربارهی این حکومت عربی یا آن نظام عربی صحبت کنم و شما [نیز] روش حزب الله را در تمام سالهای گذشته میداند. ولی میخواهم بپرسم:
امروز، تفاوت نظام آل خلیفه با آل مبارک چیست؟
تفاوت نظام آل خلیفهی بحرین با آل قذافی لیبی چیست؟
آیا دموکراسی یا حقوق بشر آنجا وجود دارد؟ یا [مثلا] اینها حکومتهای بازدارندهی [تحقق منافع] اسرائیل و آمریکا هستند؟ به نظر بنده اگر چند مشکل در کشوری بازدارنده و مقاوم رخ میدهد میتوانستیم بگوییم نگران نباشید، مسائل را بررسی کنید و با گفتگو آن را درمان نمایید، از دوستان کمک بخواهید و این کار و این کار را انجام دهید…
اما آیا اینها کشورهایی شبیه به هم نیستند؟ کشورهایی دنبالهرو و مطیع؟ پس با این حال چه طور رفتارها دوگانه میشود؟
به هر صورت. برادران، آنچه در بحرین روی میدهد تحرکی طائفهای و مذهبی نیست. اینها تنها از حربههای درماندگان است که در برابر حق صاحبان حق به کار میگیرند ولی کوچکترین تاثیری بر اراده انقلابیان و آزادگان بحرین ندارد.
سخنم با برادران و خواهران بحرین: به نداهایی که بر مسائل طائفهای تاکید میکنند توجه نکنید و از رسانهها و فتواهایشان نهراسید. چرا که علمای و افراد بزرگی از اهل سنت جهان اسلام در کنار شما ایستاده و از حق شما دفاع میکنند. به برادران و خواهرانمان در بحرین میگویم: صبر را پیشهی خود سازید، بمانید و در دفاع از حقوقتان پایداری کنید. با اینکه اشخاص را میشناسم اما همینقدر میگویم که: شما رهبری همزمان حکیم، عاقل و شجاع دارید پس حرفهایش را بپذیرید و وی را همراهی کنید. خونهای شما، برادران و خواهرانم، قطعا خونها و زخمهای شما ظالمان و طاغوتیان را عقب خواهد زد و آنان را مجبور به اعتراف به حقوق مشروع شما خواهد کرد. اوضاع امروز شما فداکاری، شهادت و کار طاقتفرسا میطلبد گرچه به طول نیز بیانجامد.
اما حاکمان لیبی، بحرین و یمن، به اینها میگویم: آینده را چگونه میبینید؟ چگونه میخواهید پس از تمام این ظلمها، جنایتها، تحقیرها و کشتارها ثبات حکومتهایتان را برقرار کنید، بر تختهایتان بنشینید و این نظامهایتان را حفظ نمایید؟ با ارتکاب خصومتها سرنوشت شما شکست مقدر شده، پس پیش از از دست رفتن فرصت به ملتهایتان پاسخ دهید.
پنجم: باید دولتهای عربی و اسلامی مسئولیت خود را نسبت به آنچه در تک تک کشورهای جهان عرب رخ میدهد ادا کنند. این یک مسئولیت است، بله، باید وارد صحنه شوند، البته نه با ارسال ارتشهایی که ملتها را سرکوب کنند بلکه باید برای دفاع از ملتها وارد صحنه شوند. ادای مسئولیت از سوی دولتهای عربی و اسلامی است که مانع دخالت بیگانگان میشود.
امروز، متاسفانه کنارهگیری حاکمان عرب و مسلمین، کنارهگیری بیشتر آنها از مسئولیتها باب توجیه دخالت آمریکا و غرب را در لیبی گشوده و ما نمیدانیم در این کشور اوضاع چه خواهد شد. این امر باب دخالت بیگانه را در تمام کشورهای عربی گشوده و این همان چیزی است که ما را به دوران اشغالها و استعمارهای مستقیم یا تقسیم کشورها و… باز خواهد گرداند!
در این مرحلهی تاریخی سرنوشتساز، دخالت هر کس که در این امت که توان دخالت دارد، برای ایجاد راه حل فرض است. امروز مثلا در یمن و بحرین، لیبی تمام شده بحثش فرق کرده، بحران اعتماد میان اپوزوسیون و قدرت وجود دارد، در یمن و بحرین بدون شک مردمی با قدرتند و اغلب هم با اپوزوسیون. در هر دوی این کشورها به دلایلی اپوزوسیون به قدرت اعتماد ندارد. وساطت عربی کجاست؟ وساطت سازمان کنفرانس اسلامی کجاست؟ کشورهایی در اطراف وجود دارند که هم نزد اپوزوسیون و هم قدرت مورد اعتمادند و میتوانند نقش بازی کنند. شایسته بود دولتهایی که ارتشهایشان را به بحرین فرستادند وزرای خارجهشان را برای وساطت جدی و حقیقی به این کشور میفرستادند ولی این باب جایگاه هنوز خالی است.
همچنین امروز در روز همبستگی با مردم عربی، درخواست این است که هر کسی، از حکام، دانشمندان، نخبگان، نیروهای سیاسی و هر کسی که توان ایجاد راه حل را در این کشور و آن کشور به گونهای داراست که به وحدت، حفظ تمامیت ارضی و شؤون حکومت و جلوگیری از ریختهشدن خونها و تحقق بیشترین مطالبات ممکن از این ملتهای مظلوم منجر شود، باید به آن اهتمام ورزد.
بنده همچنین میخواهم در دقایق پیش رو کمی از اوضاع لبنان صحبت کنم.
در دو ماه گذشته پس از سقوط حکومت پیشین و مامور شدن شخصیت جدید برای تشکیل دولت لبنان، دعوت برنامهریزی شده و منظمی را تحت عنوان «خلع سلاح» شاهد بودیم و این روند تا امروز به صورتهای مختلف ادامه داشته است.
طبیعتا دربارهی بنده هر آنچه ممکن بود گفته شود، هر چیزی، راست و دروغ، گفتهشد. از رسانههای متفاوتی از جمله تابلوها و دست نوشتهها و… حتی از انیمیشن موفاسا و سیمبا نیز کمک گرفته شد!
صحبت بنده تنها برای مشخص کردن مسئولیتهاست و قصد ورود به بحث یا مطرح کردن نظر را ندارم. سخنم این است:
اولا در مصداق: تمام آنچه گفتند و شنیدیم و برگزاری جشنها، تجمعات و سخنرانیها بدون آزار، سیلی خوردن یا هراس کسی خود دلیل دروغ بودن ادعای آنان است. خود دلیل آن است که اسلحه بر شقیقهی کسی و مسلسل در مقابل کسی نیست. رخدادهای منطقه را ببینید. کاری که آنها میکنند خیلی کمتر از کار اینهاست، با این حال ببینید چه رخ میدهد. حتی بیشتر از این. جریان اکثریت جدید به خصوص حزب الله و حرکة امل در کنار ارتش و نیروهای امنیتی لبنان در بیروت در طول شبانهروز برای حفاظت از کسانی که به مقاومت فحش میدهند و به آن تعدی و بدگویی میکنند، تلاش میکنند. دیگر حمایت از آزادی بیش از این؟ اساسا دلیل این که مسلسل مقابل کسی گرفته نشده این است که شما بدون این که کسی متعرضتان شود میگویید و فعالیت میکنید و تحریک و انگیزش ایجاد میکنید.
این از مصداق، اما دربارهی محتوا، در واقع در دو ماه گذشته ما چیز جدیدی نشنیدیم که نیاز باشد بحث و اظهاری بکنیم. همه تکرار همان سخن، شعارها و اتهامات سابق بود. پس دربارهی محتوا چیز جدیدی نیست که دبارهاش بحث کنیم.
مسئلهی مقاومت با تحریک حل نمیشود. ما همیشه گفتهایم هیچ مانعی برای گفتگو نداریم و از گفتگو هم نمیترسیم چرا که منطق، هدف، تجربه و ادله و شواهد کوبنده در اختیار داریم و روش دفاع ما از کشورمان امروز در بزرگترین و مهمترین کالجهای نظامی جهان تدریس میشود.
بنده به شما تاکید میکنم، هیچکدام از این سرو صداها هیچگونه تاثیر بر سیر مقاومت ندارد، مقاومت در تربیت، تجهیز، مسائل سازمانی، آمادگی هر چه بیشتر و همکاری در معادلهی طلایی میان ارتش، مردم و مقاومت، راه خود را میپیماید. همچنان پیش میرود و آخرین نتیجهی آن تشکیلاتی جاسوسی بود که چند روز قبل در جنوب لبنان کشف شد.
پس، تمام این سر و صداها هیچ تاثیری نه بر روحیه و نه بر سیر و روند و توانایی مقاومت ندارند و بر ایمان مردم مقاومت به مقاومت نیز. بلکه موجب افزایش آن نیز هست!
فرداروز نیز هنگامی که هر کدام از دولتهای لبنان در حالی که اسرائیل تهدید کرده، تصمیم بگیرد در دریای جنوب برای یافتن نفت یا گاز حفاری انجام دهد؛ جز این مقاومت راهی برای تحمیل احترام اسرائیل و جهان به حق نفت و گاز لبنان نداریم. [اگر نه] چگونه از نفتمان! -حالا دیگر میگوییم نفتمان!- و گازمان محافظت کنیم؟ با شعر؟ با پلاکارد؟ با قصیده؟ با کروات؟! حالا آن روز تیشرتهایش را هم میبینیم! اینها تنها برای تغییر فضا بود و اگر نه هر کس حق دارد هر چه میخواهد بپوشد!
به هر صورت این جریان چند هدف داشت که از جملهی آنها درگیر کردن مقاومت است، ولی - و خودتان هم میدانید- ما هرگز تصمیم ورود به درگیری را نداریم. چه کنیم؟ بیاییم برای مردم اهمیت، فواید، جدیت، نتایج و دستآوردهای مقاومت را توضیح دهیم؟! مردم خود این را میدانند. اصلا خود آن را ساختهاند، ما این کار را نکردیم. ما تنها آن را روایت کردیم.
ما به بحث کشیده نخواهیم شد، هر قدر دوست دارید سخنرانی، صحبت و بحث کنید. بله هر وقت منطق یا دلیل جدیدی که ارزش بحث کردن داشته باشد بشنویم. بله به اندیشه، سخنان و سخنرانیهای مردم احترام میگذاریم.
هدف بحث چیز دیگری است و آن تحریک است. اینجا مخصوصا از جوانان میخواهم خوب به حرفم گوش کنند، تحریکهایی که احیانا به موضوع طائفی و مذهبی هم کشیده میشوند. ما هر گونه تحریک را رد میکنیم. نباید تحریک شویم. هر چه میتوانید خوشرو باشید. اگر اعصابتان نمیکشد، نروید و گوش نکنید، اگر میتوانید مشکلی نیست بروید و بشنوید.
نباید تحریک شویم. امروز وقتی اسناد ویکی لیکس را میخوانیم پیمیبریم همیشه بخشی از چهارده مارس در جایی از جهان مدام در پی فتنهی میان شیعه و سنی در لبنان است و میخواهد کارها را به این سمت بکشاند. امروز هدف تحریک این است. به موضوع دادگاه، اتهامات و بلمار نگاه کنید. امید دارند از طریق دادگاه بین المللی و رای اولیهی ظالمانه لبنان را به فتنهی شیعه و سنی بکشند. ولی بنده به شما میگویم با دادگاه بین المللی فتنهای میان شیعه و سنی به وجود نخواهد آمد. امروز الحمدلله با این که این رای اولیه منتشر نشده ولی مردم میدانند داستان چیست. ما طوری رفتار میکنیم گویی رای اولیه صادر شده و هیچ ارزشی ندارد و هیچ فتنهای میان شیعیان و اهل سنت رخ نداده و [چنین] فتنهای در لبنان رخ نخواهد داد. قدرتی که امروز برای آن ضجه میزنند، همان هزینهی رای اولیه بود. ولی نه شیعه و نه سنی در این بین تقصیری ندارند تا به خاطر آن بخواهد درگیری میانشان رخ دهد. باید باید با تمام آنچه در رسانهها گفته میشود با صبر، تحمل و آرامش بسیار رو به رو شویم و رفتار کنیم. و اصولا جای نگرانی وجود ندارد. به عبارتی اگر کسی مدام تحریک کند و با عصبانیت برخورد کند، چگونه میتواند خطرناک باشد؟ جای نگرانی نیست. مقاومت، سلاح، وجود و مردم مقاومت در سلامت هستند. و سلاح و چشمان مقاومت دائما و تا همیشه متوجه دشمن است. پس کسی سعی نکند توجه ما را جلب کند. هیچ جای نگرانی وجود ندارد.
بخش سوم بحث لبنان، اسناد ویکی لیکس است. به طور کلی آنچه اسناد ویکی لیکس آشکار میسازد حجم دلبستگی به جنگ اسرائیل علیه مقاومت و آرزوهای وابسته به آن و همچنین نا امیدیهایی که در نتیجهی پیروزی ۱۴ آگوست رخ نمود، است. ما منتظر پایان اسنادیم تا ببینیم چه چیز رخ خواهد داد. آن روز ممکن است صحبتی داشتهباشیم.
ابتدائا و عجالتا میتوانم آنچه در اسناد ویکی لیکس مطرح میشود را به دو بخش تقسیم کنم.
بخش اول: گفتههای ولتمن و سیسون است و حاکی از تحلیل، احساسات و آرزوهای آنان. این جا مشکلی نیست. هر تحلیلی میخواهید بکنید. هر چه میخواهید بخواهید. عاقبت از آن متقیان است. پیروزی رخ داد و آنان مایوس شدند. مشکلی نیست.
در این بحش اگر شخصیت سیاسی، نماینده یا وزیری بگوید اینها غلط و افترا است ما از وی میپذیریم. دیگر بیش از این چه میخواهید؟
بخش دوم تحلیل نیست بلکه درخواستهاست. فلانی از سفیر آمریکا درخواست میکند اسرائیل بنت جبیل را اشغال کند. دیگری درخواست میکند جنگ جز پس از نابودی حزبالله پایان نیابد. دیگری درخواست میکند جنگ جز با تحقق شروط زیر پایان نیابد: حضور نیروهای چند ملیتی در مرز لبنان و سوریه…[دیگری گفته] نگذارید حزب الله پیروز شود. اینها تحلیل و احساسات نیست. اینها تحریک است. فردی دشمن لبنان یعنی اسرائیل را که همگی میگوییم بر دشمن بودن آن اتفاق داریم به کشتار، موشکباران و تخریب لبنان و بخشی از مردم، مقاومت و ارتش لبنان تحریک میکند. آیا این تنها عواطف است؟ نه به هیچ وجه. این فرق میکند.
بخش دوم که از افراد نقل شده را نیز دو قسمت میکنم:
قسمت اول: افرادی هستند که پس از تمام آنچه رخ داد، در مواضع و روش سیاسیشان تجدید نظر کرده، آن روند را تغییر داده و همراهیشان با مقاومت را اعلام کردهاند. خب ما چه میخواهیم؟ همین را! عدهای دیگر هنوز همان چیزهایی که در ویکی لیکس از سال ۲۰۰۶ نقل شده را در جمع بیان میکنند و به آن اهتمام میورزند. تحریک میکردند و هنوز هم میکنند. برای اغراض حزبی و گروهی سیاسی خواستار نابودی لبنان میشدند و هنوز هم میشوند. علیه مقاومت توطئه میکردند و هنوز هم میکنند.
اینجا ما قطعا میخواهیم پروندهای قضایی تشکیل دهیم. یعنی نه راهانداختن راهپیمایی و نه چیزهایی مانند این. ولی به صورت متمدنانه پروندهای قضایی تشکیل خواهیم داد.
اهل بنت جبیل، اهل عیتا، اهل جنوب لیطانی، اهل شمال لیطانی آنان که با بمب و موشک رو به رو شدند. مخصوصا وقتی کسی مثلا در ۱۵ جولای میگوید: آنان را بمب و موشکباران کنید. یعنی وی درمقابل خون تمام کسانی که پس از ۱۵ جولای کشته شدند مسئول است و از آنان شکایت خواهد شد. ما پروندهآی همچون پروندهی شاهدان دروغین داریم که میخواهیم آن را در کشور مطرح کنیم.
ما این کار را در ۲۰۰۶ نکردیم. ما در ۲۰۰۶ مدارک داشتیم ولی مطرح نکردیمشان. تا جهان بداند وقتی بنده میگویم این مقاومت شریف است و اهل آن شریفترین، پاکترین و با اخلاصترین مردم هستند، چیزی میدانم. بنده و برادرانم میدانیم بعضی چه توطئهها، خدعهها و دسیسههایی کردند. با این حال بنده در ۲۲ سپتامبر در جشن پیروزی جنگ سی و سه روزه گفتم: بیایید برای حفظ لبنان و آبادانی آن دست به دست هم دهیم و کار کنیم. با چه کسانی؟ با آنها که میدانستیم علیه ما در کشتار زنان و فرزندانمان شراکت داشتند.
اما امروز این جریانات در روزنامهها، تلویزیونها و سایتها مطرح شده. با این حال ما در برابر این افردای که در خونهایمان شریک هستند بسیار متمدنانه رفتار میکنیم. و پروندهای قضایی تشکیل میدهیم و موضوع را در مسیر قضایی دنبال میکنیم.
موضوع دولت و سخنی کوتاه در این باره.
بله. فشار وجود دارد. اولا در تشکیل دولت دیگر باید اکثریت جدیدِ پس از نشست پریستول را که در آنچهارده مارسیها اعلام کردند در [کرسیهای دولت] حضور نخواهند داشت، در نظر بگیرید. یعنی از آن روز به بعد و نه پس از معرفی جناب میقاتی [باید اکثریت جدید را هشت مارس در نظر بگیرید.] طبعا، فشار بسیاری متوجه جناب میقاتی است. [مثلا] از جانب سفرا و حکومتهایی که دربارهی جنس دولت سؤالاتی میکنند. در نتیجه فشاری خارجی وجود دارد که میگوید: دولت جدید را با جهتگیری اکثریت جدید تشکیل ندهید! چه طور ممکن است؟! در حالی که حق اکثریت جدید تشکیل دولت است! بحثهایی [وجود دارد] در بارهی جهتگیری دولت و فشار دربارهی ترکیب آن، بیانیههای رسمی و سیاستهای آیندهاش. بحث پیچیدگیهای داخلی نیست. اکثریت جدید خواستههایی دارد که به نظر بنده قانونی هم هست و باید آن را مورد بحث قرار دهیم. در تشکیل هر دولتی در لبنان کارها اینگونه پیش میروند و این چیز جدیدی نیست. کمی هم وقت میگیرد. ولی مساله فقط این نیست. مساله فشار است. شما میتوانید هر روز در جشنها و سخنان ۱۴ مارسیها بشنوید که از جناب میقاتی تشکیل حکومتی تکنوکرات را میخواهند. این یعنی چه؟ آيا وقتی شما در اکثریت بودید به نخستوزیر خودتان اجازه میدادید حکومت تکنوکرات تشکیل دهد؟ آیا جناب میقاتی نخستوزیری توافقی است یا آن که در چهارچوب موجود در کشور، اکثریت جدید وی را برگزیدهاند؟ پس بدون شک نخستوزیر منتخب با فشارهای متفاوتی دست و پنجه نرم میکند.
این پیچیدگیها برخی داخلی و طبیعی و برخی خارجی و غیر طبیعی هستند و نظراتی از خارج را برآورده میسازند. بنده و شما حجم کمکهای خارجی، آمریکایی، فرانسوی، غربی و عربی را برای فشار بر نخستوزیر منتخب میدانیم. و اگر روزی به اعلام جزئیات نیاز پیدا کنیم، آمادگی آن را داریم.
ولی با این حال بنده در پایان بحث لبنان دوستدارم به شما بگویم: ان شاءالله اکثریت جدید با عزم و جدیت تمام برای تشکیل دولت تلاش میکند و به زودی دولت جدید لبنان به ریاست جناب نجیب میقاتی تشکیل خواهد شد. این چالشی سیاسی است که همگی در اکثریت پارلمانی جدید باید با آن مواجه شویم و آن را بر عهده بگیریم.
بنده در این دیدار همبستگی به ارواح مطهر شهدای تونس، مصر، لیبی، بحرین و یمن و شهدایی که در فلسطین به شهادت رسیده و هر روزه به شهادت میرسند و به ارواح مطهر شهیدان و مجاهدان عزیز و مردم انقلابی و پایدارمان، درود میفرستم. و به آنان میگویم: بهارتان آغاز شده و هیچ چیز آن را متوقف نخواهد ساخت و به پاییزی دیگر نخواهد کشید.
ایمان، پایداری و عزم شما از هر چالشی پرقدرتتر است. ان شاءالله ما و شما به زودی به پیروزی خواهیم رسید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران