بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مراسم سالگرد شهادت سران حزب الله
| فارسی | عربی | فیلم | صوت |موضع اسرائیل دربارهی لبنان و مشخصا حزب الله حتی در سطح ارزیابی در حال تحول است. مثلا حزب الله را تهدید استراتژیک، تهدید اصلی و مهمترین تهدید مینامیدند. امسال ما را بالا کشیدند و در جایگاه اول قرار دادند. البته این مایهی افتخار حزب الله است اما [از سویی] نشانهی خطرناکی در این محیط حیاتی است. اسرائیل کشورهای عربی را تهدید نمیداند، ارتشهای عربی دیگر تهدید محسوب نمیشوند، رتبهی تنها تهدید که ارتش سوریه بود امروز به واسطهی مشغولیت، دغدغه و خونریزیاش در جنگ داخلی پایین آمده است و در نتیجهی همهی این فضا، حزب الله به رتبهی اول رسیده. ایران با هزاران کیلومتر از فلسطین، در جایگاه دوم است و مقاومت فلسطین در جایگاه سوم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
و الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.
به همهی شما سروران دانشمند، نمایندگان پارلمان، وزیران، خانوادهی شهیدان، سفیران و حضار گرامی سلام عرض میکنم.
در ابتدا بر حضور گستردهی شما در این روستاهای مجاهد و پاک درود میفرستم. درود بر برادران و خواهرانم در روستای نبی شیث، روستای سیدالشهدای مقاومت اسلامی، سید عباس موسوی و شهیدهی عزیز، خانم ام یاسر و شهید حسین عباس موسوی. درود بر برادران و خواهرانم در روستای جبشیت، روستای شیخ الشهدای مقاومت اسلامی، شیخ راغب حرب (رضوان الله تعالی علیه). درود بر برادران و خواهرانم در روستای طیردبا، روستای فرمانده شهید، حاج عماد مغنیه (رضوان الله تعالی علیه). درود بر همهی شما حضار گرامی که از همهی شهرها و روستاها برای شرکت در این گردهمایی سالانهی ما با عنوان سروران پیروزی و شهیدان فرمانده یا فرماندهان شهید حضور یافتید.
همچنین در ابتدا طبیعتا به شما و همگان و رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل بیت نبوت و عصمت، صحابیان گرامی، همهی مسلمانان جهان و مخصوصا بقیت الله فی الارضین، مولانا صاحب الزمان (علیه السلام) سالگرد شهادت مادرش زهراء، خانم فاطمه، جگرگوشهی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، همسر امیرالمؤمنین و مادر ائمه و سرور زنان جهان (صلوات الله و سلامه علیها و علیهم اجمعین) را تسلیت میگویم.
همچنین سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب پربرکت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) را تبریک میگویم؛ انقلابی که چهرهی منطقه را تغییر داد، امید مستضعفان را زنده کرد و آرزوهای پیامبران را محقق ساخت. به اماممان خمینی و حضرت رهبری، امام خامنهای (دام ظله)، همهی مسئولان جمهوری اسلامی و ملت عزیز، شریف و فداکار جمهوری اسلامی تبریک میگوییم که با قدرت تمام در کنار ملتهای منطقه، مظلومان، مستضعفان، مقاومان، مجاهدان و مدافعان کرامت، اماکن مقدس، خاک، وجود، نوامیس و خون خویش ایستادند. در این سالگرد عظیم، خوشرایحه و نیکو بر آنها درود میفرستیم.
همچنین بار دیگر شهادت سیدالشهدای مقاومت اسلامی، سید عباس، و ام یاسر و حسین را به خانوادهی وی، پسران، دختران، برادران، خواهران، همهی عزیزان، شاگردان و همراهانشان تبریک و تسلیت عرض میکنیم.
و مجددا به خانواده، مادر، همهی عزیزان، برادران، همسر، فرزندان، دختران، شاگردان و همراهان شیخ الشهداء، شیخ راغب نیز تبریک و تسلیت میگویم.
همچنین به خانواده، پدر، مادر، همسر، فرزندان، برادران، خواهران و همراهان فرمانده شهید حاج عماد مغنیه که همچنان اسلحهی او را بر دوش دارند و هدف وی را دنبال میکنند، تبریک و تسلیت عرض میکنم.
برادران و خواهران، پس از گذشت ۳۲ سال از شهادت شیخ راغب و ۲۵ سال از شهادت سید عباس و ۹ سال از شهادت حاج عماد اصرار داریم این مناسبت را هر سال در همین روز، در ۱۶ فوریه، برگزار کنیم تا بیانگر علاقه و وفاداریمان به این فرماندهان شهید و اذعان به فضل، باور عمیق به روش، تعهد به ادامهی راه و عمل به وصیت و جهاد مداوممان در راه هدفهایشان باشد که برای آن به شهادت رسیدند. همچنین بر بزرگداشت این مناسبت اصرار داریم تا نسلهای کنونی و آینده بدانند فرماندهان اصلی و برتر و فداکاران بزرگ چه کسانی بودند؛ فرماندهانی که خداوند به برکت صداقت، اخلاص، جهاد، صبر، جانفشانی و خونهای پاک آنها ما را یاری کرد. میگوییم سروران پیروزی چه کسانی بودند تا نسلهای آینده از این واقعیت مطلع شوند و همگان بدانند تصویر واقعی حزب الله و مقاومت اسلامی لبنان، تصویر سید عباس، شیخ راغب و حاج عماد است. ما این سران را تنها به عنوان فرماندهان شهید به ملت، نسلها و امتمان معرفی نمیکنیم بلکه آنها را در زندگی، روش، عبادت، ایمان، تدین، اخلاق، تواضع، صداقت، اخلاص، صبر، بلندنظری و گذشت از مسائل کوچک، عظمت در حد قضایای امت و همهی صفتهای زیبا و نیکویشان الگو و اسوهی خودمان، فرزندان، نوهها و همهی نسلهای آینده قرار میدهیم و میگوییم در ویژگیهای بزرگ و مهم مثل سید عباس، شیخ راغب و حاج عماد باشید.
برادران و خواهران، معرفی مستمر سید عباس، سیده ام یاسر، شیخ راغب، حاج عماد و دیگر فرماندهان شهید و شهیدان، از واجبات اخلاقی و جهادی برای همهی مردم و نه فقط حزب الله و ماست. وظیفهی همهی کسانی است که امروز به برکت این افراد و خون و جانفشانیشان از امنیت، صلح، آزادی، خاک آزاد، کرامت و عزت برخوردارند. بله، اینها سروران پیروزی هستند؛ پیروزیای که در دورهی زندگیشان به دست اینها تحقق یافت. آنها هر روز با موضعگیری، کار میدانی، عملیات، ثباتبخشی و جهتدهیْ این پیروزی را میساختند. و اینها سروران پیروزی هستند؛ پیروزیای که پس از شهادتشان تحقق یافت. آنها این پیروزی را با خونشان، کادرهایی که ساختند و بنیانهایی که گذاشتند ساخته بودند؛ بنیانهای این مسیر مستحکم، عظیم و پایدار که طوفانها و زلزلهها آن را به لرزه در نمیآورند. اینها تا برپایی قیامت سروران هر پیروزی در این مسیر ما هستند. دیگر شهدا و فرماندهان شهید نیز همینطور. امروز -همانگونه که چند روز قبل در بعلبک گفتم- از مشارکت حزب الله در کنار رهبران، ارتش و ملت سوریه و دیگر همپیمانان و دوستان در پیروزی بزرگ بر پروژهی آمریکایی تکفیری متکی بر نیروهای منطقهای در سوریه سخن میگوییم که هدفش ویران کردن ملتها، کشورها، جوامع، ارتشها و جنبشهای مقاومت منطقه بوده و هست. اینجا نیز این شهیدان را سروران پیروزی میدانیم. در سال گذشته، از ۱۶ فوریهی ۲۰۱۶ تا ۱۶ فوریهی امسال شهیدان عزیز و فرماندهان بزرگی در این میدان و عرصه از ما به شهادت رسیدند؛ در صدر آنها فرمانده شهید، سید مصطفی بدرالدین (سید ذوالفقار)، فرمانده شهید ابومحمد اقلیم، فرمانده شهید حاج علاء بوسنی و فرمانده شهید حاج علاء. پیش و پس از آنها نیز در عراق و سوریه بعضی از فرماندهان میدانی ما در خطوط مقدم و نبردهای خونین و سخت ما به شهادت رسیدند. بله، این شهیدان همیشه در نگاه و فرهنگ ما سروران پیروزی هستند. بنده در این مناسبت بزرگ همچنین به همهی خانوادههای شهید مقاومت و مسیرمان درود میفرستم که همیشه باور و تعهد و یقین و صبر خود را ابراز میکنند و جگرگوشهها و عزیزان خود را به همهی عرصههای نبرد، چه نبرد با اشغالگران اسرائیلی و چه مقابله با پروژهی تکفیری ظلمتزده وحشی میفرستند. و به همهی جانبازانی که همچنان از زخمهایشان و همهی آزادگانی که همچنان از اثرات اسارت و شکنجه رنج میبرند و خانوادهی همهی مفقودالاثرها نزد دشمن، سوریه یا هر جای دیگر که همچنان سرنوشتشان نامعلوم است درود میفرستم.
همچنین پیش از آنکه وارد موضوعات سخنرانی شوم، به مجاهدان مرزبان درود میفرستم. در ماه فوریه و سرما و برف و طوفان و بادهای شدید هستیم. در کمال بزرگداشت و خشوع بر مردان مردی که در سرمای استخوانسوز کوهها و دشتها مرزبانی میکنند درود میفرستم؛ چه مردان مقاومت و چه افسران و سربازان ارتش لبنان در همهی مرزهای لبنان و افسران و سربازان ارتش سوریه در آن سوی مرزها که از مرزهای خودشان و ما و کشور خودشان و ما در برابر تروریستها، خودروهای بمبگذاریشده، عوامل انتحاری و خطراتی که در کمین این دو کشور و ملت است، پاسداری میکنند.
برادران و خواهران، ما معمولا در این سالگرد یعنی سالگرد فرماندهان شهید و فرماندهان مقاومت میکوشیم پروندهی اصلی سخنرانی، دربارهی دشمن اسرائیلی باشد. اجازه دهید از دو منظر به این موضوع بپردازم. اولا از منظر لبنان و ثانیا از منظر فلسطین.
منظر لبنان، یعنی موضوع اسرائیل و لبنان: در هفتهها و ماههای گذشته سخنان بسیاری از اسرائیلیان شنیدیم و تحلیلها، مقالهها و ارزیابیهای اسرائیلی زیادی خواندیم. همچنین تعداد زیادی کنفرانس مخصوصا در ابتدای سال جدید میلادی برگزار شد و شاهد ارزیابیهای تازه و سخنان اسرائیل دربارهی محیط حیاتیاش در منطقه بودیم. در این کنفرانسها، رؤسای جمهور، وزیران، ژنرالها، نخبگان و اساتید دانشگاه صحبت کردند و به نتایجی دست یافتند. گفتههای زیادی پیش و پس از این کنفرانسها منتشر شد. به خاطر این که مقدمهی موضوع را طولانی نکنیم، به طور خلاصه نکتهی اصلی، ارعاب مداوم علیه لبنان و صحبت دربارهی جنگ سوم لبنان بود و سناریوهای این جنگ و آنچه اسرائیل در این جنگ بر سر لبنان خواهد آورد. تا دلتان بخواهد مقاله، سخنرانی، تهدید، ارعاب و… . بنده میخواهم کمی به این موضوع بپردازم.
قاعدتا موضع اسرائیل دربارهی لبنان و مشخصا حزب الله حتی در سطح ارزیابی در حال تحول است. مثلا حزب الله را تهدید استراتژیک، تهدید اصلی و مهمترین تهدید مینامیدند. امسال ما را بالا کشیدند و در جایگاه اول قرار دادند. البته این مایهی افتخار حزب الله است اما [از سویی] نشانهی خطرناکی در این محیط حیاتی است. اسرائیل کشورهای عربی را تهدید نمیداند، ارتشهای عربی دیگر تهدید محسوب نمیشوند، رتبهی تنها تهدید که ارتش سوریه بود امروز به واسطهی مشغولیت، دغدغه و خونریزیاش در جنگ داخلی پایین آمده است و در نتیجهی همهی این فضا، حزب الله به رتبهی اول رسیده. ایران با هزاران کیلومتر از فلسطین، در جایگاه دوم است و مقاومت فلسطین در جایگاه سوم.
اما دربارهی لبنان: قاعدتا این ارعاب و تهدید، تازه نیست. به نظر میرسد هدف اسرائیل، فشار مداوم بر مردمان و ملت و مخصوصا محیط مقاومت لبنان است. پمپاژ شدید و مستمر و فشار روانی و این که هر چند مدت کسی میآید و از جنگ علیه لبنان صحبت میکند و میگوید اسرائیل به زودی وارد جنگ علیه لبنان خواهد شد. در برههی اخیر و پس از تکیه زدن ترامپ بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحدهی آمریکا، این تحلیلها و ارزیابیها بار دیگر افزایش یافته است. قاعدتا بنده الآن نمیخواهم هیچ چیز قطعیای در رد یا تأیید بگویم اما همهی لبنانیها، ملت لبنان و ساکنان در خاک لبنان را که در نهایت همگی تحت عنوان مقیم، پناهنده یا مهاجر فلسطینی یا سوری با این موضوع مرتبط هستند، دعوت میکنم این موضوع را از این زاویه ببینند یا بفهمند.
اول: ما از هنگام پایان جنگ ۳۳ روزهی سال ۲۰۰۶ این صحبت را میشنیدیم به همین خاطر تحلیل بسیاری از افراد این بود که جنگ سوم لبنان، سال ۲۰۰۷ رخ خواهد داد. بعضی گفتند ۲۰۰۸ و وقتی ۲۰۰۸ گذشت گفتند ۲۰۰۹ و ۲۰۰۹ تمام شد و گفتند ۲۰۱۰ و ۲۰۱۰ گذشت و گفتند ۲۰۱۱. ۲۰۱۶ هم همین طور بود. ۱۱ سال از جنگ ۳۳ روزه گذشت و هر روز صحبتهایی را دربارهی جنگ سوم لبنان، انتقام پیش رو، تهدید، خط و نشان، ویرانی، تخریب، نظریهی ضاحیه، تخریب تأسیسات زیربنایی لبنان و… میشنیدیم. ۱۱ سال گذشت و هیچ اتفاقی نیافتد و امنیت و صلح برقرار و جنوب، بقاع غربی، حاصبیا، راشیا و لبنان امن بود. البته هر چند مدت بعضی تجاوز حریمها صورت میگرفت. این یک. ۱۱ سال گذشت. چه کسی گفته ۲۰۱۷. شاید ۲۰۱۸، ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ هم اتفاقی نیافتاد. الله اعلم.
دوم: تحول سیاسی و موضوع ترامپ که امروز بر مبنای آن صحبت میکنند. میگویند بله، ممکن است ترامپ به دشمن اسرائیلی اجازه دهد برای تصفیهی حزب الله به لبنان حمله کند. البته قاعدتا به لحاظ سیاسی در این زمینه بحث وجود دارد که اولویتهای دولتمردان جدید آمریکا در منطقه چیست. هنوز هیچ چیز مشخص نیست چون هنوز در دولت آمریکا میان رهبری فردی یا رهبری سازمانی بحث وجود دارد و به قول معروف مذبذباند. ترامپ چپ و راست میرود و هنوز هیچ چیز مشخص نیست. در هر صورت حتی اگر این تحلیل صحیح باشد که ترامپ به زودی به نتنیاهو اجازهی جنگ علیه لبنان را خواهد داد و حتی اگر بالاتر از اجازه، او را به این کار تشویق کند، این موضوع ما را نمیترساند. آیا جنگ علیه لبنان متوقف به اجازه یا تشویق آمریکا است؟ بنده به شما میگویم خیر. یک سخن قدیمی را برای تأکید و تثبیت مفهوم تکرار میکنم: برادران و خواهران و ای ملت و مردم لبنان و ملتهای منطقه، نگاه کنید، شرایط سیاسی آغاز جنگ علیه لبنان همیشه برای اسرائیل فراهم است. پوشش آمریکا همیشه وجود دارد. متأسفانه پوشش عربی نیز تقریبا همیشه هست. آن پوشش عربی که به اسرائیل اجازه داد سال ۲۰۰۶ به لبنان تجاوز کند، امروز به دلایل متعددی که الآن نمیخواهم واردش شوم، بیش از ۲۰۰۶ وجود دارد. برعکس، الآن بعضی کشورهای عربی هستند که حاضرند هزینهی جنگ اسرائیل را تأمین کنند و سود اضافه هم بدهند چون معتقدند حزب الله نهایتا بخشی از جبهه و خطی است که جلوی بسیاری از پروژههای سیاهشان را در منطقه گرفت. موضوع برای اسرائیل نه اجازه و پوشش آمریکا و نه پوشش عربی است و نه چیزهایی از این دست. موضوع، مخصوصا پس از جنگ جولای ۲۰۰۶ و جنگهای غزه و جنگ ۲۰۱۴ غزه این است که اگر میخواهید وارد جنگ علیه لبنان بشوید -خودشان این را میگویند. تحلیل بنده نیست- آیا در آن پیروز خواهید شد؟ آیا یک پیروزی روشن و قطعی رخ خواهد داد؟ و با کمترین خسارتهای ممکن برای جبههی داخلی دشمن، به هدفهایش خواهد رسید؟ موضوع، این است. موضوع اصلی برای اسرائیل، این است و به هیچ وجه ربطی به ترامپ و اوباما و فلانی و فلانی ندارد.
این دقیقا یعنی توانی که مقاومت نمود آن است و ثبات و پذیرایی شدید، عمیق و قدرتمندی که محیط مقاومت نمود بخشیده است، این در کنار ارتش لبنان و موضع دیگر لبنانیها اصلیترین عامل قدرت است و امروز موضع ثابت و ریشهدار جناب رئیس جمهور لبنان، ژنرال میشل عون را نیز به آن میافزاییم. عوامل قدرت، اینها هستند. چرا میگویم محیط پذیرا، باثبات و مستحکم؟ چون در سالهای گذشته از رهگذر امتحان سوریه ثابت کرد که یک محیط قدرتمند، باثبات، پذیرا، مؤمن و آمادهی بالاترین جانفشانیهاست. تا زمانی که این عامل قدرت وجود دارد، این موضوع اسرائیل را از جنگ باز میدارد. این همان چیزی است که ۲۰۰۷، ۲۰۰۸، ۲۰۰۹، ۲۰۱۰، ۲۰۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵ و ۱۶ اسرائیل را باز داشت و امروز و در آینده نیز باز خواهد داشت. بله اگر دشمن احساس کند مقاومت سست و ضعیف شده و عقبگرد کرده یا محیط مقاومت سست و خسته شده است، این موضوع دشمن را به ماجراجویی و پاپیشگذاشتن تشویق میکند. پس امروز پس از الله(سبحانه و تعالی) ضمانت ما در برابر همهی تهدیدها و ارعابها، نزد و درون خود ما و در وصیت شهیدانمان و روحیهای است که سید عباس، شیخ راغب و حاج عماد به ما آموختند و در مجاهدان، مردان، زنان، بزرگ و کوچک، کودکان، فرهنگ و ایستادگی ماست. این است که از کشور پاسداری میکند و جلوی جنگ را میگیرد. بحث، نه وتوی آمریکاست و نه اجازهی آمریکا.
در مورد چند نشانه که بر این موضوع تأکید میکنند، صحبت میکنم چون وقت اجازه نمیدهد در این زمینه تحلیل کاملی داشته باشیم.
اول: آمونیاک. مخازن آمونیاک حیفا. چند روز پیش مصوبهای منتشر شد که مخازن آمونیاک حیفا باید طی ده روز تخلیه شوند. چرا؟ مگر این مخازن دهها سال وجود نداشتند؟ چون مقاومت دربارهی این مخازن و این که به منزلهی بمب اتم هستند صحبت کرد. یک نفر بالاتر از این را به ما نشان داد: کشتیای که آمونیاک را میآورد و آن را در مخازن مختلف از جمله حیفا توزیع میکند. اگر بنده گفتم مخازن حیفا به منزلهی یک بمب اتم است، خودشان گفتند کشتیای که از راه دریا برای فلسطین اشغالی آمونیاک میآورد معادل ۵ بمب اتم است. خب، این کشتی از دست ما به کجا میتواند فرار کند؟ فرض کنیم مخزن حیفا را خالی کردند. اولا این مخزن را هر جا ببرند ان شاءالله دست ما به آن میرسد. قاعدتا بدون شک در حیفا نزدیکتر و آسانتر است اما در هر صورت این مخزن را هر جا ببرند دست ما به آن میرسد. خیلی خب، مخزن را پنهان کردید، کشتی را کجا میخواهید پنهان کنید؟ زیر امواج؟ خب، این دشمن در برابر مقاومتی که توان و شجاعت استفاده از این توان را در هرگونه جنگ واقعی دارد مجبور است هزار محاسبه انجام دهد. بر همین اساس، قاعدتا اهالی حیفا از حزب الله تشکر کردند و گفتند خدا خیرتان دهد، ما ۲۰ یا ۳۰ سال است مطالبه میکنیم هیچ کس پاسخمان را نداده بود.
بنده امروز در سالگرد سروران پیروزی، دشمن اسرائیلی را نه فقط به تخلیهی مخزن آمونیاک حیفا بلکه به تخریب نیروگاه هستهای دیمونا فرا میخوانم. آنها به اندازهی کافی اطلاع دارند که این نیروگاه قدیمی و پوسیده است و عمرش را کرده و تلاش موشکی زیادی را نمیطلبد. همچنین آنها میدانند اگر موشک به این نیروگاه اصابت کند چه بر سرشان و بر سر رژیمشان خواهد آمد و چه خطراتی متوجهشان خواهد شد. همانطور که در گذشته در صحبت پیرامون مخازن آمونیاک گفتم، اسرائیل سلاح هستهای در اختیار دارد و در عین حال به برنامهی صلحآمیز هستهای ایران اعتراض میکند اما ما به فضل خداوند (عز و جل) و به واسطهی عقول و شجاعت مجاهدانمان و توان درونیمان میتوانیم تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. سلاح هستهای اسرائیل را که تهدیدی برای همهی منطقه است، به فرصت تبدیل میکنیم، آن را تبدیل به تهدیدی میکنیم علیه خود اسرائیل و رژیم، شهرکنشینان و استعمارگرانش و اشغالگران فلسطین اشغالی. برخی تصمیم اسرائیل مبنی بر تخلیهی مخازن آمونیاک حیفا را نشانهی نزدیکی جنگ علیه لبنان دانستند. شاید اینگونه باشد. بنده موافق نیستم اما صحبت قطعی نمیکنم. فقط به این افراد میگویم، برعکس، این نشان دهندهی اطمینان و ایمان دشمن به مقاومت لبنان و توانش است و این که وقتی مقاومت حرفی میزند میتواند حرفش را اجرا کند. پیش از آن که معانیای در جهتهای دیگر را ببینید، این معنا را بخوانید.
نشانهی دیگری که در این فرصت تنگ میخواهم به آن بپردازم: خیلی خب، میخواهند جنگ راه بیاندازند. همه فهمیدهاند که جنگ هوایی به تنهایی کار هیچ نبردی در هیچ جا را یکسره نمیکند و پیروزی نمیآفریند. امروز اگر ارتش عراق، گروههای مردمی، نیروهای مقابله با تروریسم و عشیرههای عراقی نمیجنگیدند قدرتمندترین نیروی هوایی جهان هم نمیتوانست کار نبرد با داعش را یکسره کند. امروز اگر در سوریه ارتش این کشور، نیروهای مردمی، همپیمانان مختلف و ملت سوریه در خاک این کشور نمیجنگیدند قدرتمندترین نیروی هوایی نیز نمیتوانست کار هیچ نبردی را یکسره کند. قاعدتا قطعا [مشارکت نیروی هوایی] تأثیرگذار هست و در پیروزی شریکند اما پس از جنگ لبنان، جنگهای غزه و بسیاری از جنگهای جهان، این امروز از ثوابت نظامی و استراتژیک است.
خیلی خب، [فرض کنیم] هواپیما بلند شد و لبنان را بمباران کرد. فارغ از آنکه ما با آن هواپیما چه خواهیم کرد، شما نمیخواهید برای رقم زدن پیروزی قطعی و تحقق هدفهایتان نیرو به لبنان بفرستید؟ سرنوشت این نیروهایی که وارد لبنان خواهند شد، چه خواهد شد؟ وقتی به جنگ تهدید میکنند اصلا یعنی نیرو میفرستند؟ در زمینهی این شاخص میخواهم به دو شاهد اشاره کنم. شاهد اول: غزه ۲۰۱۴. برادران و خواهران، تیپ گولانی برترین یا یکی از برترین تیپهای ارتش دشمن است. همچنین به بنده گفته شده از برترین تیپهای ویژهی پیاده و نیروهای ویژهی جهان است. این تیپ در جنگ ۲۰۱۴ میکوشد وارد حومهی شجاعیهی غزه شود اما فرو میپاشد، خوار میشود، ناکام میماند و شکست میخورد. این در یک حومه در نوار غزهی تحت محاصره و برهنه مثل صحرا در برابر چشم و گوش دشمن است. اگر این تیپ شما بخواهد به جنوب لبنان بیاید چه بر سرش خواهد آمد؟ بر سر افسران، سربازان و تانکهای شما چه خواهد آمد؟ تیپ گولانی کی در نوار غزه آن شکست سنگین را خوردند؟ پس از ۲۰۰۶ که درس و عبرت گرفتند و درمان کردند و به تیپهای پیاده و ویژهشان آموزش دادند و تجهیز و تسلیحشان کردند و از همهی عیبها، ضعفها و نواقصشان در جنگ جولای بهره بردند و پس از ۸ سال به غزه رفتند تا نتیجهی آموزش، تجهیز و رزمایشها را ببینند و در حومهی شجاعیه با این شکست مواجه شدند. شما همان کسانی هستید که چندین روز در آستانهی شهر بنت جبیل متوقف شدید. به چه تهدید میکنید؟ مردم را از چه میترسانید؟
شاهد دوم: اتفاقاتی که در مرزهای ما میافتد. شاید رسانهها زیاد روی این موضوع تمرکز نمیکنند اما من درخواست میکنم نه فقط المنار بلکه دیگران نیز بروند ببینند. خوب است روابط رسانهای هم گروهی از رسانههای خارجی را بفرستد، میتوانیم هماهنگ کنیم بروند ببینند اسرائیلیان در مرز چه میکنند. در بسیاری از مناطق پر اهمیت و تأثیرگذار نظامی دیوارهای بلند سیمانی و بتنی ساختهاند. اسرائیلیان دیوار میسازند. تپهها را تسطیح میکنند، جلوی دشتها را میبندند و اعلام کردهاند برای شهرکهای شمال فلسطین اشغالی برنامهی دفاعی میریزند و در این زمینه رزمایش انجام دادهاند. چرا؟ از سال ۱۹۸۲ میان ما با رژیم اسرائیل و فلسطین اشغالی چه چیزی قرار داشته است؟ فقط سیم خاردار چون اسرائیل هر موقع میخواست سیمها را قیچی میکرد و وارد لبنان میشد. او بود که اشغال میکرد، هجوم میآورد، تجاوز میکرد و طرف قدرتمند و برتر بود. برای اولین بار از سال ۱۹۸۲ به برکت این فرماندهان شهید، سروران پیروزی و جانفشانیهای همهی مقاومان لبنان -نه فقط ما-، اسرائیل دیوار میسازد، خاکریز میزند و برای شهرکهایش برنامهی دفاعی میریزد. دیگر این فقط ما نیستیم که باید برای روستاها و شهرهایمان برنامهی دفاعی بریزیم، او نیز باید برای تپهها، دشتها و شهرکهای شمال فلسطین اشغالی برنامهی دفاعی بریزد. اگر شما این قدر قدرتمند، مقتدر، عالی و کوبنده هستید چرا دیوار، خاکریز، میدان مین و… میسازید؟ چیزی در ذهنیت و روان و درون اسرائیل و ذهنیت نظامی اسرائیل تغییر کرده است. مقاومت لبنان دیگر مقاومتی نیست که در درون خاک خودش بایستد و فقط از کشورش دفاع کند. نه. بنده به همین میزان بسنده میکنم و میگویم: مردم آسودهخاطر باشند. از همهی گفتهها و نوشتهها تأثیر نپذیرند. تمام این ارعابها، تهدیدها و خط و نشانها را در حوزهی جنگ روانی ارزیابی میکنیم. قطعی نمیگویم هیچ خبری نیست. مقاومت همانگونه که از حکومت -هنگامی که یک حکومت واقعی داشته باشیم- و از ارتش که باورپذیریاش را در همهی شرایط دشوار ثابت کرده است، توقع میرود باید بنا را بر بدترین احتمالها بگذارد. مردم باید آسودهخاطر باشند اما مقاومت نباید باشد. مقاومت باید مدام حاضر، آماده و منظم و چشمانش باز و گوشهایش شنوا و انگشتش روی ماشه باشد. دشمن این را میفهمد و این همان چیزی است که دشمن را میترساند.
قطعا بنده در کنار تأکید بر تخلیهی دیمونا میخواهم پیام آخر را به دشمن اسرائیلی بدهم و بخش لبنان را به پایان ببرم: بنده به سران دشمن میگویم -چون به نظر میرسد کم کم در فهم دچار اشتباه شدهاند-: شما در جنگ جولای خیال کردید اطلاعات کافی دربارهی مقاومت دارید و حمله کردید و با چندین غافلگیری معروف، غافلگیر شدید و دست به عملیات ویژهی وزن زدید و این عملیات شکست خورد و روند جنگ را تغییر داد. بنده میدانم و ما در حزب الله و مقاومت میدانیم شما برای جنگی که شاید در آینده رخ دهد، در حال طراحی عملیات ویژهی وزن دیگری هستید اما اگر خیال میکنید اطلاعاتتان کافی است اشتباه میکنید. ما همیشه چیزهایی داریم که پنهان هستند. این بخشی از نظریهی نظامی و استراتژی نظامی و امنیتی ماست. شما با آن چیزهای پنهان غافلگیر خواهید شد و آنها میتوانند روند هر جنگ احمقانهای را که به آن دست بزنید تغییر دهند.
ای لبنانیها، ای ملت بزرگوار، عزیز و شریف لبنان، به برکت این سران شهید و برادران، شاگردان، خونها و جانفشانیهای آنها میتوانید به توان، اقتدار و بازدارندگی خود اعتماد داشته باشید و این که در چشم دشمن، بسیار بزرگ هستید. باید به این اطمینان و ایمان داشته باشید و محاسباتتان را بر این اساس انجام دهید.
خیلی خب، بخش دوم: موضوع اسرائیل از نظرگاه فلسطین. امروز چه رخ میدهد؟ اسرائیل یهودیسازی را در بیشترین گستره پی میگیرد. قدس را یهودیسازی میکند، اهالیاش را بیرون میاندازد، برای تغییر هویت قدس و جدا کردن آن از کرانهی باختری ساختمانها و شهرکهای بیشتری در آن میسازد، ممنوعیت اذان که لایحهای است که کابینهی نتنیاهو به کنشت ارائه کرده، قانون مصادرهی زمینهای فلسطینی کرانهی باختری، حرکت به سمت ساخت هزاران واحد مسکونی در کرانهی باختری، تداوم کشتار، دستگیریها، ویران کردن هر روزهی خانهها و از بین بردن مزارع. امروز با آمدن ترامپ صحبت از انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به سمت قدس است. اهمیت معنای این موضوع آن است که قدس را به عنوان پایتخت ابدی این رژیم غاصب تثبیت میکند. همچنین شانهخالی کردن آمریکا از ایدهی دو دولت که -به ما به عنوان مقاومت هیچ ارتباطی ندارد اما- تنها امید مسیر مذاکره و باورمندان به این مسیر محسوب میشود. آمریکاییها و دیروز ترامپ گفتند ما بر روی اسرائیل فشار نمیآوریم. بگذارید فلسطینیها خودشان مستقیما مذاکره کنند و به نتیجه برسند. یعنی چه؟ یعنی خوشآمدید! اسرائیل و این صهیونیستها با این فرهنگ، آزمندیها، طمعها، برتریجوییها، علو و استکبارشان بدون فشار آمریکا، فشار جهان، فشار عرب و بدون هیچ فشاری میخواهند در مذاکرات به فلسطینیها چیزی بدهند؟! آیا حاضرند حتی تهماندهای به فلسطینیها بدهند؟! معنایش این است. امروز با آن چیزی که از دیدار نتنیاهو و ترامپ منتشر شد واقعا مبالغه نکردهام اگر بگویم دیروز به صورت شبهرسمی مرگ مسیر مذاکره اعلام شد. مرگش اعلام شد. تمام شد. اسرائیلیان چیزی به نام دولت فلسطین نمیشناسند. در این کنفرانسهایی که ابتدای سال دربارهاش برایتان صحبت کردم وزیران، ژنرالها، نخبگان و… صحبت کردند. در هیچ کدام از سخنرانیهایشان چیزی به نام دولت فلسطین وجود نداشت. این اصلا به عنوان گزینه مطرح نیست. چند سال پیش گفتیم و امروز بنده گفتهمان را یادآوری میکنم: پروژهی اسرائیل برای فلسطین و فلسطینیان این است: غزه مال خودتان. قاعدتا غزهای که باید تحت محاصره و بدون بندر، فرودگاه و مرز بماند. اما مال خودتان چون برای صهیونیستها بار اضافی است. اما باقی فلسطین برای صهیونیستهاست. نهایت چیزی که در کرانهی باختری ممکن است بدهند یک دولت خودگردان مدیریتی محدود تکه تکه است که امروز به وسیلهی هزاران شهرک در حال تکه تکه شدن است و همین. تمام. راه حل برای فلسطینیهای سرتاسر جهان چیست؟ تابعیت دهی در لبنان، سوریه، اردن یا کشورهای میزبان یا مهاجرت! امروز در جهان درها باز است و به فلسطینیها تابعیت میدهند تا بروند. این بیشترین چیزی است که اسرائیل میدهد: دولت خودگردان مدیریتی محدود در کرانهی باختری تکه تکه.
دیروز همچنین خود اسرائیلیان و تحلیلگران اسرائیلی دربارهی مراحل پایانی تسویهی قضیهی فلسطین صحبت کردند. متأسفانه شاید در این موضوع مبالغهای نباشد. امروز ریشه و رکن روند صلح عربی یا راه حل ۲۰۰۲ صلح عربی مبتنی بر ایدهی دو دولت است و کار این ریشه ساخته شده. ریشه کنده شد. سرنگون شد. سران، نظامها و دولتهای عرب و اتحادیهی عرب چه میگویند؟ همچنین اهالی روند صلح که میگویند [گزینهی مذاکره] هنوز روی میز است و چیزی نمانده؟ آیا واقعا هنوز چیزی روی میز است؟ اصلا چیزی روی میز است؟ چه کسی این را به رسمیت میشناسد؟ طبیعی است اسرائیلیان به جایی برسند که بگویند ما شاهد آخرین مرحله از تسویهی قضیهی فلسطین هستیم. با وجود همهی خدماتی که اوباما به اسرائیل کرد، امروز اسرائیلیان میگویند ترامپ بهتر است! اما کشورهای عرب چطور؟ فشار عربها کجاست؟ برعکس، بدون خجالت برای برقراری رابطهی پنهان و پیدا با اسرائیل شتاب میکنند. کشورهای عربی و کشورهای خلیج به استثنای برخی کشورهای عربی، در حال عادیسازی روابط هستند. صحبت سر عادیسازی است. هیئتها به بحرین و برخی کشورهای عربی میروند و میآیند و میرقصند، شعر میخوانند و رقص شمشیر میکنند و این صهیونیستها خجالت هم نمیکشند. در بحرین سرود «مسجد الاقصی را ویران میکنیم و معبد سلیمان را میسازیم» پخش میکنند و آن عربهای بحرینی نادان و احمق که طبیعتا از گروه حکام هستند آنجا با آنها میرقصند و اصلا نمیفهمند چه چیزی در حال پخش شدن است. حتی به نظر بنده اگر بفهمند هم چیزی تغییر نمیکند چون دیگر هیچ ارزشی برای این نظامها و پیروانشان معنی ندارد.
دیروز یک ندای غریب بلند شد. شاید خیلیها پرسیدند این مرد کجا زندگی میکند و از کدام جهان آمده است؟! جناب ژنرال میشل عون به اتحادیهی عرب رفت و به نظر من وقتی دربارهی قدس و اماکن مقدس اسلامی و مسیحی با آنها سخن گفت و مسئولیتهایشان را دربارهی فلسطین و اماکن مقدس به عنوان کشورهای عربی و اشخاص عرب به آنها یادآوری کرد و پیش از رفتن و پس از بازگشتش دربارهی مقاومت صحبت کرد و به آنها گفت تفکر صهیونیستی توانسته است نبرد عرب و اسرائیل را به نبرد عرب و عرب تبدیل کند و بنشینید این معضل را حل کنید، ناراحتشان کرد. این حرفها را به چه کسی میزنی؟ در این شرایط بد عربی، اسرائیلیها حق دارند از محیط حیاتی بسیار خوب و آرامشبخش صحبت کنند و نتنیاهو حق داشت که دیروز گفت پیش از این هیچ وقت احساس نکرده بودم کشورهای عربی به عنوان دشمن به ما نگاه نمیکنند بلکه ما را همپیمان میدانند. این گواهی نتنیاهو داغ ننگی بر پیشانی اکثر این دولتمردان، پادشاهان، شاهزادگان و رئیس جمهوران عرب است و طبیعتا بهجز برخی رهبران و رئیس جمهوران است که موضع متفاوتی دارند و در حال پرداختن هزینهی این موضع متفاوت هستند. آیا این داغ ننگ نیست؟ ملت فلسطین چه خواهند گفت؟ همهی گروههای مقاومت فلسطین -تأکید میکنم همهی آنها، چه آنها که به مقاومت باور دارند و چه آنها که به مذاکره معتقدند- چه خواهند گفت؟ میلیونها فلسطینی در سرتاسر جهان چه خواهند گفت؟ عربهای دیگر که هنوز شرافت، شهامت، عربیت و کرامت دارند چه خواهند گفت؟ موضعگیری و پاسخ عرب چیست؟ قاعدتا جوابی وجود ندارد. جواب چیز دیگری است. کشتار بیشتر در یمن و بحرین، توطئهی بیشتر در سوریه و عراق و جستجو به دنبال ائتلافهای بیشتر برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران. سران عرب امروز اینگونه هستند.
خب، برای فلسطینیها چه گزینههایی مانده است؟ این به هیچ وجه مایهی نا امیدی نیست. بنده میخواهم در سالگرد این سران شهید که دوستدار و عاشق فلسطین بودند به ملت فلسطین بگویم: سید عباس، شیخ راغب و حاج عماد اینگونه بودند. بیش از آنکه لبنانی باشند، فلسطینی بودند. سید عباس بیش از آنکه لبنانی باشد، فلسطینی بود. فلسطینیها میدانند این حرف یعنی چه. حاج عماد همین طور. شیخ راغب همین طور. در سالگرد این سران مقاومت که فلسطین عشق، علاقه، هدف، آرمان و امیدشان بود به ملت فلسطین میگویم: این مایهی نا امیدی نیست. افتادن نقابها بسیار مهم است. «لَوْ خَرَجُوا فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا- اگر با شما بيرون آمده بودند جز ترديد و تباهى در كارتان نمىافزودند. (توبه/۴۷)» اهمیت افتادن نقابها و ریزش منافقانی که دهها سال به شما دروغ گفتند که حامی فلسطین و ملت و قضیهی فلسطین هستند چیست؟ موجب خلوص و پاکی میشود. مردم شناخته میشوند. بزدل، خائن، مزدور، جاسوس و دلالها کنار میروند و به ملت فلسطین و ملتهای منطقه میگویم: این خلاصه و باقیماندهی همهی این امتحانها و دشواریها هستند که فلسطین را آزاد میکنند و پیروزی میآفرینند. بالعکس، جدایی آنها از این صفوف باید مایهی امید باشد و نه نا امیدی. بروید، تمام شد. دروغ گفتن به ملتهای عرب، ملتهای خودشان و ملت فلسطین بس است. بگویید ما اسرائیل را پذیرفتیم، روابطمان را با آن عادی خواهیم کرد، ما همپیمان اسرائیل هستیم و اسرائیل دشمن نیست. برادر، یک مرد پیدا نمیشود جواب نتنیاهو را بدهد؟ این پادشاهان، شاهزادگان و رئیس جمهوران عرب اندکی شرافت و شهامت ندارند که بگویند نه تو دروغگویی، همچنان دشمنی و همپیمان نیستی؟ جرأت نمیکنند. ببخشید بنده محاورهای صحبت کردم. مثل وقتی در خانه با هم گفتگو میکنیم. این مایهی نا امیدی نیست، مایهی امید است.
سپس آنکه ملت فلسطین به هیچ وجه نباید تسلیم شوند. باید تسلیم نشوند. مقاومت را ادامه دهند. به مقاومت و گزینهی مقاومت ایمان و اطمینان داشته باشند و اینکه مقاومت است که پیروزی میآفریند. مقاومتْ لبنان و غزه را آزاد کرد و تجارب تاریخی مقاومتهای مردمی در دورهی کنونی و همهی تاریخ نشان میدهد موضوع، تنها زمان و تحمل و دندان روی جگر گذاشتن است. ملت فلسطین در این زمینه بسیار تجربه دارند.
یکی از مهمترین قالبهای مقاومت امروز فلسطین، انتفاضهی قدس است که باید ادامه پیدا کند. این عملیاتهای فردی، یکی از مهمترین و والاترین قالبهای مقاومت هستند. -نمیدانم هنوز صدا و تصویر در نبی شیث وصل است یا نه. لطفا مطمئن شوید چون تصویر من رفت.- چه کسی میتواند شخصی را که وابسته به هیچ مجموعه و تشکیلاتی نیست و تصمیم، عملیات، نقشه، رصد هدف و اجرا با خودش است دستگیر کند؟ امکان هیچ گونه پیشگیری وجود ندارد. این تنوع و حضور پسران جوان، دختران جوان، کشاورزان، دانشجویان، استاید دانشگاه و افرادی از طبقههای مختلف، جامعه دشمن را میترساند و رژیمش را به لرزه در میآورد. شما از این نیروی ایمانی جوان خارق العاده برخوردارید؛ نیرویی که تا این لحظه پسران و دختران جوان فلسطین در قالب انتفاضهی قدس آن را بروز دادهاند.
و به عنوان آخرین نکته میخواهم به ملت عزیز فلسطین تأکید کنم منطقه اینگونه نخواهد ماند. جهان نیز همچنین. نه آمریکای ترامپ دیگر آن آمریکای جرج بوش است و نه ارتش آمریکا دیگر آن ارتشی است که دهها سال پیش تجاوز میکرد. همهی این منطقه تغییر میکند. پروژهها فرو میریزند و شکست میخورند و از دل این دردها، فتنهها و توطئهها نسلها و نسلها و نسلهایی از مجاهدان، مقاومان و مؤمنان زاده میشوند که همچون امروز هر روز پیروزیهای تعیینکننده خواهند آفرید و چهرهی منطقه را تغییر خواهند داد. افق، امیدواری است. آینده، نویدبخش است. حوادث پیرامون ما هیچکدام به هیچ وجه طلیعههای تسویهی قضیهی فلسطین نیستند بلکه طلیعهی تسویهی منافقانی هستند که به ملت فلسطین دروغ گفتند. اما هیچ کس نمیتواند قضیهی فلسطین را تسویه کند یا به آن پایان بخشد. توکلتان بر خداوند باید شدید و اعتمادتان به خودتان و پسران و دخترانتان باید زیاد باشد و این مقاومت و عملیاتها و این ایستادگی و پایداری باید صادقانه برای خدا و در راه خدا و در برابر چشمان خدا باشند و خداوند (سبحانه و تعالی) «لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ- خلف وعده نمیکند. (رعد/۳۱)». او به همهی صادقان صابر ایستاده وعدهی پیروزی داده است و همیشه به وعدهاش عمل کرده.
سوم: امروز ششمین سالگرد انتفاضهی ملت مظلوم بحرین است. اگر نخواهیم دربارهی سالهای گذشته صحبت کنیم، حوادث همین چند ماه گذشته، نشانگر ایستادگی بیش از پیش رهبران و ملت است. موضعگیریها، بیانیهها، سخنرانی، رویکردها و ارشادات علما همچون گذشته است. تغییر و تزلزل و ضعفی به خود ندیده. از روز اول همین حرف را میزنند. واقعا در بحرین یک اکثریت وجود دارد که قیام و انقلاب و انتفاضه کردند و از ابتدا پا در مسیر مسالمتآمیز گذاشتند و پاسخی که گرفتند، اشغال بحرین توسط سعودی بود. امروز بحرین یک کشور مستقل نیست، یک کشور اشغالی است. خیلی خب، میگویند دولت بحرین از ما درخواست کمک کرده است. باشد اما امروز این نیروهای سعودی هستند که در بحرین ملت را سرکوب میکنند و میکشند. در هفتهها و ماههای گذشته علیه رهبر این ملت، حضرت آیت الله شیخ عیسی قاسم توطئه کردند. اما چه کسی از او پاسداری کرد؟ الله و ملتش. دربارهی تاریخ اطلاعی ندارم اما حد اقل در این دهها سالی که ما درک کردهایم کجا چنین چیزی سابقه دارد که یک ملت و مردان و زنان و پسران و دختران جوان در میادین جانفشانی از یک رهبر در یک خانه و در شهرکی تحت محاصرهی نیروهای امنیتی، ارتش و نیروهای زرهی محافظت کنند؟ بیش از شش ماه است. در هوای گرم و سرد بحرین. شبانهروز. آیا در جهان چنین چیزی سابقه دارد؟ آن هم با دستان خالی. هیچ چیز ندارند. جز مشت گرهکرده، سینهی سپرکرده، تکبیر و ایمان هیچ چیز ندارند. در راه دفاع از رهبرشان و این خانه، شهید و زخمی هم دادهاند. اینها نشاندهندهی چیست؟
خب، این نظام طاغی، سه جوان را اعدام کرد که یکی از آنها بسیار کم سن و سال بود. میتوانستند اعدامشان نکنند. اگر کمی عقل یا حکمت داشتند میتوانستند حکم اعدام صادر کنند اما اجرا را به تأخیر بیاندازند اما متکبرند. فقط متکبر هم نیستند، دنبالهرو اند. چه کسی گفته این تصمیم آل خلیفه بوده است؟ این تصمیم سعودی بوده. خب، پاسخ بحرینیها چه بود؟ نظام جوانانشان را کشت تا بحرینیها را ساکت کند و بترساند. خانوادهی شهدا چه گفتند؟ مادران شهید چه گفتند؟ همه در تلویزیون دیدیمشان. همچنین مادران شهیدی که چند روز پیش کشته شدند. از این زنان داغدیده چه شنیدیم؟ «ما رأیتُ إلا جمیلا». این حمد [پادشاه] بحرین اگر نمیفهمد برود چند متخصص روانشناس بیاورد برایش توضیح دهند وقتی یک زن، داغ کشته شدن یا اعدام شدن فرزندش را میبیند و تنها چند ساعت بعد و نه چند هفته بعد چنین واکنشی نشان میدهد و میگوید «ما رأیتُ إلا جمیلا» یعنی چه؟ تا بفهمد این ملتی که با آنها درافتاده و آنان را خوار و سرکوب میکند چه کسانی هستند. سپس دهها هزار نفر در یک شب با کفن و بدون سلاحی که از خودشان دفاع کنند بیرون میریزند و با وجود تهدید نظام، نیت استفاده از سلاح را نیز ندارند. این نشاندهندهی چیست؟ مردم بحرین شاهد سکوت جهان عرب، جهان اسلام، دولتها، رهبران و سازمانهای دینی هستند و حتی بالعکس، شاهد سیل فتواهایی هستند که به آل خلیفه و آل سعود داده میشود تا استخوانهای آنان را خرد کنند و خونشان را بریزند و جوانانشان را اعدام کنند اما ایمان این ملت به خدا بسیار زیاد است. به حق بودن قضیهشان، به رهبران و رهبرشان و به علمایشان ایمان و به خودشان اعتماد دارند و به آینده، وعدهی الهی، غیب الهی و یاری، کمک، فضل و دخالت الهی دل بستهاند. این است که باعث میشود ادامه دهند.
پیام دیگر امروز این است که پس از شش سال اگر کسی دل بسته است که این ملت خسته، سست، تسلیم و ضعیف شوند باید تصاویر این روزها و چند روز اخیر را ببیند تا بفهمد نجات بحرین در شنیدن و تحقق مطالبات این مردمان مظلوم برای یک درمان واقعی ملی بر مبنای اراده و خواست این ملت و رهبران و شهیدان و خانوادههای شهید و زندانیان و مجروحان این ملت عزیز است.
چهارم و پیش از پایان: یمن. امروز نزدیک دو سال از جنگ یمن میگذرد. جنگی آمریکایی سعودی و شبهعربی. تعدادی از کشورهای عربی تا گردن در این جنگ فرو رفتهاند. میدانید که بنده صریح هستم و نام میبرم و برایم فرقی نمیکند. امارات در صدر این کشورهاست که مدام خود را متمدن و مدنی و… میداند. این کشور یک بخش اساسی در این تجاوز و جنگ علیه ملت یمن است. پس این تجاوز آمریکایی و سعودی و اماراتی و شبهعربی است که از سوی برخی کشورها از جمله انگلیس و… نیز حمایت میشود. اجازه دهید امروز این موضوع را بیان کنم. در گذشته برادران یمنی این را میگفتند اما ما کمی صبر میکردیم تا از اطلاعاتی که میرسد اطمینان حاصل کنیم. اطلاعات محسوس، علمی و مادی تأیید میکنند که اسرائیل نیز در این تجاوز به صورت مادی، اطلاعاتی و تکنولوژیک شریک است و برخی افسران، خلبانان، سلاحها، امکانات و نیروهای اطلاعاتیاش در این تجاوز حضور دارند. اسرائیل بخشی از این تجاوز است. وقتی نتنیاهو از ائتلاف صحبت میکند منظورش ائتلاف در چه زمینهای است؟ یکی از حوزههای ائتلاف اسرائیل و سعودی، جنگ علیه یمن است. مستندات محسوس و مادی این موضوع، موجود است. خیلی خب، این جنگ دارد به دو سال میرسد. یک ماه و ده یازده روز دیگر میشود دو سال. این جنگ در حالی آغاز شد که امید داشتند دو یا چندهفتهای تمام شود چون ملت یمن یک ملت مستضعف بود. همیشه این نگاه از بالا به پایین نسبت به برخی ملتها وجود داشته است که اینها فقیرند، امکانات ندارند، اختلافات داخلی دارند، حکومتشان فلان است، شرایطشان فلان است و ما میتوانیم بهشان حمله کنیم، ریشهشان را بکنیم، پیروز شویم، شکستشان دهیم و یک پیروزی عظیم را رقم بزنیم و یک نفر در ریاض بلند شود و خود را به عنوان جمال عبدالناصر جدید امت عرب معرفی کند. البته جمال عبدالناصری که علیه اسرائیل نیست، علیه ملت یمن است! امروز دو سال میگذرد. اکثر قریب به اتفاق ملت یمن در حال نبرد هستند و در برابر این تجاوز ایستادهاند. بله، برخی حزبها و سیاستمداران یمنی دنبالهرو سعودی هستند و علیه ملت و کشورشان توطئه میکنند. مثلا امروز در جنوب یمن نتیجه چه بوده؟ چه کسی حاکم است؟ یک کشور اشغالگر وجود دارد به نام امارات و برخی استانها به صورت کامل تحت سلطهی القاعده و داعش هستند. عبد ربه منصور که میخواستند وی را به عنوان مبنای راه حل به یمنیها تحمیل کنند، دیگر حتی نمیتواند شهر عدن را بگرداند، حتی نمیتواند فرودگاه عدن را بگرداند. چند روز پیش به خودش زحمت داد و از سعودی برای برخی کارها به عدن آمد و دیروز فرودگاه یمن درگیری بود! اینها که خود را به دشمنان کشورشان فروختند، این بخش از کشور را تسلیم القاعده، داعش و یک کشور خارجی کردند که در حال حکومت بر تشکیلات، افسران، امنیت، اقتصاد، نفت و فرودگاهشان است اما اکثر ملت یمن همچنان در حال نبرد، مقابله، جانفشانی، ثبات و ایستادگی هستند. در یمن یک ایستادگی اسطورهای در حال وقوع است. همهی کسانی که جنگیدهاند و از مسائل نظامی سر در میآورند و ژنرالهای امروز جهان و هر کس اندکی درک نظامی داشته باشد بهسادگی میتواند به خوبی بفهمد حوادث یمن حقیقتا اسطورهای و معجزهآسا هستند. این حوادث به دست ملت و جوانان و رهبری جوان، شجاع و شریف یمن رقم میخورند. اما در مقابل چه؟ محاصره. جهان گاهی برای چیزهای بیاهمیتی قیام میکند اما امروز حد اقل ۱۶ یا ۱۷ میلیون یمنی در محاصرهاند. دو سال است! ای عربها، ۲ سال است ۱۶ میلیون یمنی عرب… ای مسلمانان، ۲ سال است ۱۶ میلیون یمنی مسلمان تحت محاصرهاند. همهی تشکیلاتها و نه فقط انصار الله، کنفرانس ملی، دولت یمن یا فلان حزب یمن این را میگویند، نهادهای سازمان ملل و سازمانهای بین المللی میگویند در یمن گرسنگی فراگیر شده و میلیونها نفر را در بر خواهد گرفت و دهها هزار از کودکان یمن به دلیل سوء تغذیه و گرسنگی مردهاند یا در معرض مرگ قرار دارند. هنوز وجدان، شرافت یا کرامتی وجود دارد؟ یا نه! میآیند به حاکمان سعودی، امارات و همهی متجاوزان به ملت یمن فتوا میدهند که بمبارانشان کنید، بکشیدشان و نابودشان کنید. هیچ چیز را باقی نگذاشتهاند. دیروز یک مجلس ختم زنانه را با هواپیما زدهاند و همهی زنان شهید یا مجروح شدهاند. این در برابر چشمان همهی جهان است. محاصره، گرسنگی، بمباران، کشتار روزانه و آوردن مزدور از سرتاسر جهان. شما خیال کردهاید ارتش سعودی در حال جنگیدن است؟ به هیچ وجه. فقط بخشی از ارتش حضور دارند. میدانید کجا میجنگند؟ در پادگانهایی که به دست بچههای ارتش و گروههای مردمی یمن میافتد. بله، اینجا میجنگند. اما در باقی خطوط ارتش سعودی حضور ندارد. یک عده مزدور از یمن، سودان، اردن، پاکستان، افغانستان و نمیدانم فلانستان هستند. تا زمانی که در سعودی پول هست و در رگهای دیگران هم خون هست، از همهی فلانستانهای جهان آدم میآورند که بروید بهجای ما بجنگید. موضع رهبران، ارتش و گروههای مردمی یمن چیست؟ پافشاری بر ایستادگی با وجود گرسنگی، بمباران، کشتار و ویرانی. چون در یمن ملتی حضور دارد که میگوید:«هیهات منا الذلة» و این حرف را هر ملتی بزند خونش بر شمشیر هر کسی پیروز خواهد شد. واقعیت این است.
ما در بسیاری از دیدارها و لابیها و از کسانی که به سعودی میروند و آنجا با مسئولان دیدار میکنند شنیدهایم که سعودیها اذعان دارند که جنگ علیه یمن و محاسبات و ارزیابیشان اشتباه بود و به دنبال راه حل هستند اما راه حلی که آبرویشان را حفظ کند. امروز و هر روز از دو طرف، یمنیها و سعودیهای عرب و مسلمان کشته میشوند، خانهها و ساختمانهایشان ویران میشود و دهها هزار نفر کودک گرسنگی میکشند. چرا؟ زیرا در سعودی کسی هست که باید راه حلی برایش پیدا کنیم که آبرویش حفظ شود چون میخواهد یک روز پادشاه شود. معادله این است. خب، راه حلی که آبرو را حفظ کند چیست؟ این است که یمنیها تسلیم شوند و سلاح و شهرهایشان را تسلیم کنند و سپس به دنبال راه حل سیاسی خواهیم گشت. یمنیها این را رد کردند. خود یمنیها این را میگویند، این حرف من نیست و بنده در این باره با آنها صحبت نمیکنم، خودشان میگویند: تا آخرین قطرهی خون برای کرامت، عزت و میهنشان خواهند جنگید و به الله (عز و جل) چنین ایمانی و چنین اعتمادی به خودشان و پیروزی آینده دارند. و آنقدر عقل، شناخت و علم دارند که بتوانند موشکها، سلاحها، امکانات و توان مادی و انسانیشان را توسعه ببخشند و تا زمانی که ایمان و عزم دارند، منتظر هیچ کس در این جهان نخواهند ماند. ادامه میدهند و پیروز میشوند.
برادران و خواهران، قاعدتا بنده فقط برای روآوردن موضوع، دربارهی یمن و بحرین صحبت میکنم. کاش چیزی داشتیم که بتوانیم به آنها کمک کنیم. فقط به خاطر این صحبت میکنم که در جهان گفته شود در لبنان، در فلان شهر، در فلان گوشه یک صدای لبنانی، عربی و مسلمان در مقابل همهی این صفبندیهای مزدورانه، سرسپرده و خاضعانه که با هزینهی ملتها و به ضرر فلسطین، به آمریکا و اسرائیل در منطقهی ما خدمات مجانی میدهند، ایستاد و با آنها مخالفت کرد.
برادران و خواهران، در این سالگرد عزیز و ارزشمند به آقایمان سیدعباس و خانممان ام یاسر که واقعا خانم عالم فاضل و مادر مجاهد و مهرمان ما بود و شیخمان شیخ راغب و فرمانده بزرگ جهادیمان حاج عماد مغنیه و حسین [موسوی] خردسال بیگناهی که در راه قدس کشته شد و همهی فرماندهان شهید و شهیدان و جانبازانمان و عزیزان و ملتمان تأکید میکنیم: ما اینجا خواهیم ماند و در مقابل همهی این پروژهها که کشورها، ملتها، امنیت، اماکن مقدس، امت و آیندهی ما را هدف گرفتهاند خواهیم ایستاد؛ چه نامش اسرائیل باشد که پروژهی قدیمی آمریکا در منطقه است و چه نامش داعش باشد و چه گروههای تکفیری. ما بدون تردید، سستی و ضعف با اینها مقابله خواهیم کرد. ما امروز نیز در این رویارویی در مسیر پیروزی هستیم. همانگونه که مقاومت لبنان و در ورای آن، خط مقاومت، سوریه، ایران و مقاومت فلسطین و همهی حامیان مقاومت در جهان سال ۱۹۸۵ و سال ۲۰۰۰ و جنگ جولای ۲۰۰۶ پیروز شدند ما امروز و پس از آنکه شر اینها به خودشان برگشته و ماری که در آستین پروردهاند از کنترل خارج شده و در حال تجاوز به خویشان، خانواده و سازندگانش است، در آستانهی پیروزی بر پروژهی آمریکایی سعودی اسرائیلی داعش و گروههای تکفیری هستیم. فقط میخواهم به شما بگویم حرفهایی را که در جهان زده میشود خوب دنبال کنید. صحبتهای چندماه گذشتهی سیاستمداران، دیپلماتها، ژنرالها و فرماندهان امنیتی آمریکا و امروز مسئولان ترکیه را بشنوید. اردوغان شخصا چندین بار گفت داعش ساختهی آمریکاست. ترامپ، همین کسی که امروز رئیس جمهور است، در طول سال میگفت داعش ساختهی اوباما و کلینتون و محصول آمریکاست. مسئولان بلندپایهی ترکیه، واضحترش را گفتند: داعش محصول آمریکا و سعودی است. پروژه و تصمیم داعش توسط آمریکا گرفته شد اما فرهنگ، بودجه، رسانه، افسران، ژنرالها، دستگاههای اطلاعاتی، پول و سلاح داعش در ابتدا سعودی بود و امروز علیه صاحب خودش شوریده و از کنترل خارج شده است. اینها در شبکههای تلویزیونی هست، بروید در یوتیوب ببینید. بنده نمیدانم سعودی الآن با داعش ارتباط دارد یا نه و نیاز به تحقیق دارد اما داعش بدون شک ابتدا از سعودی زاده شده است. سازندگان واقعی داعش در جهت منافع اسرائیل و آمریکا و با هدف نابود کردن عراق، سوریه، مصر و همهی کشورهایی که امروز داعش در حال ویران کردنشان است، آمریکا و سعودی بودند. خب، شما کسانی هستید که میگویید نباید مصونیت از مجازات وجود داشته باشد. وقتی کسی در این جهان به کشتن کس دیگری محکوم میشود میگویند باید محاکمه شود و نباید مصونیت داشته باشد. سعودی و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا که داعش را ساختند اولین مسئول صدهاهزار شهیدی هستند که در عراق، سوریه، لیبی، یمن، سینا و مصر کشته شدند. همین چند روز رسانههای رسمی گفتند بوکو حرام که در بیعت با داعش است تا امروز ۱۰۰هزار نفر را کشته. اینها مسئول همهی جنایتهایی هستند که صورت گرفت، شهرهایی که ویران شد، ملتهایی که به لحاظ روانی فروپاشیدند و ارتشهایی که ویران شدند. بزرگترین جنایتها تاریخ در این سالها صورت گرفت. توسط چه کسی؟ داعش و گروههای تکفیری. چه کسی داعش و گروههای تکفیری را ایجاد کرد آمریکا و سعودی. آیا باید مصونیت داشته باشند؟ پرونده بسته شد؟ تازه فهمیدهاند هیولا ساختهاند؟ تازه فهمیدهاند این موجود، همه و از جمله منافع خودشان را خواهد سوزاند؟ این نباید مایهی عبرت، پژوهش و تأمل همهی دولتها، حکومتها و ملتها باشد تا موضعشان را مشخص کنند؟ الحمدلله که بر ما منت گذاشت و از روز اول به ما بصیرت داد. دلیلش هم آن بود که خاستگاه ما این سران شهید هستند و ما فرزندان این مکتب هستیم و پیروان این مقاومتی هستیم که از بصیرت، هشیاری و تراکم تخصص و تجربه برخوردار است و توانستیم پیش از وقوع اتفاقات، به درک برسیم و انتخابمان را قطعی کنیم. بار دیگر در ۱۶ فوریه با سید عباس، ام یاسر، شیخ راغب، حاج عماد و همهی فرماندهان شهید و شهیدان عهد میبندیم که با عرق و خون و جگرگوشههایمان و صبر و جانفشانیمان راهتان را ادامه خواهیم داد و وصیتتان را عمل خواهیم کرد و نتیجهای جز پیروزی نخواهیم دید؛ پیروزیهایی که شما تا روز قیامت سروران آن باقی خواهید ماند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران