بیانات
سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در مصاحبه با شبکهی المیادین
| فیلم | صوت |بخشهایی از متن بیانات:
فرازها:
حوادث ایران زمینههای اقتصادی داشت اما پس از آن مجموعههای کمینکردهی سیاسی وارد شدند و مطالبات سیاسی مطرح کردند. برخیها آرامش مسئولان ایران را در برخورد با حوادث، بیمسئولیتی دانستند اما اینطور نیست. آنها از زمینهها و حجم حوادث باخبر بودند. مردم و مسئولان با هشیاری بلافاصله حساب معترضان را از نفوذیان جدا کردند و ماجرا جمع شد. مجموع تعداد معترضان ۱۰هزار نفر نیز نمیشد و این تعداد در ۸۰ میلیون هیچ چیز نیست. اعتراضها به واسطهی اغتشاشها و آتش زدن اماکن و استفاده از سلاحهای شکاری برجسته شد و دخالتهای خارجی پیش آمد. ترامپ نیز به سرعت موضع گرفت. نتنیاهو شخصا وارد شد. همچنین اگر رسانههای سعودی را دنبال کنید میبینید این حوادث را نبرد خودشان میدانند. در هر صورت این حوادث به پایان رسید. امروز گزارشهایی از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل در رسانهها منتشر شد که به دولتمردان میگفت این حوادث پایان یافته است و رویشان سرمایهگذاری نکنند.
مهمترین بحث در ایران امروز و یکی از بزرگترین چالشهای ایران پس از انقلاب، موضوع اقتصاد است. ایران پس از انقلاب، ۸ سال جنگ را داشت و سپس دوران سازندگی. همهی اینها در سایهی تحریمها صورت گرفت. همچنین جمعیت ایران پس از انقلاب بیش از دو برابر شده است و امروز معضل بیکاری بسیار برجسته است. یکی از مهمترین بحثهای کاندیداها در انتخابات اخیر، این بود که چه کسی میتواند بیشترین فرصت شغلی را ایجاد کند. شما تنها بخش آخر صحبتهای رهبری را در نظر گرفتید که به جنبههای سیاسی اعتراضها اشاره کردند. بنده سخنرانیهای ایشان را دنبال میکنم و ایشان یک تز کامل به نام اقتصاد مقاومتی مطرح کردهاند و به مشکلات اقتصادی اذعان دارند.
شعار نه غزه، نه لبنان که در حوادث اخیر مطرح شد، یک شعار قدیمی است و سال ۸۸ نیز مطرح شد. موضوع فلسطین و مقاومت، بخشی از پایبندی دینی و تعهدات انقلابی ملت ایران است. حتی کسانی که آن را به عنوان یک موضوع دینی و عقیدتی قبول ندارند، نیز آن را بخشی از امنیت ملی ایران میدانند. در هر صورت این اعتراضها بر تصمیم حکومت ایران مبنی بر پشتیبانی از مقاومت تأثیری ندارد. امروز اگر از ملت ایران خواسته شود به صورت داوطلبانه از جنبشهای مقاومت حمایت کنند شاهد خواهید بود که راهپیماییهای بزرگی برپا میشود و مردم از هزینهی خانوادهشان میزنند و به این جنبشها کمک میکنند. من معتقد نیستم این موضوع، موضوعی است که از سوی حکومت به مردم تحمیل شده است. اکثریت ملت عمیقا به این موضوع معتقدند و در هر صورت در هیچ کشوری به صورت ۱۰۰٪ روی موضوعات اتفاق نظر وجود ندارد.
اینکه بنده گفتم تصمیم ترامپ، آغاز پایان اسرائیل است، از سر شور و احساسات نبود. ترامپ روند سازش را نابود کرد. دولت اوباما میکوشید با طولانی کردن مذاکرات، زمینه را برای عادیسازی کامل روابط کشورهای عربی با اسرائیل فراهم کند، به گونهای که در درازمدت، اگر طرح دو دولت اجرایی میشد، هرگونه تحرک جنبشهای مقاومت به منزلهی شورش علیه قانون و توافقهای بین المللی تلقی میشد. اما ترامپ، دقیقا تنها نقطهی اجماع همهی گروههای فلسطینی را هدف قرار داد. مثلا اگر ترامپ، روی مرزهای کرانهی باختری دست میگذاشت، مثل همیشه بسیاری از افراد امت اسلامی در جریان نبودند و حوصله نداشتند تفاوت مرزهای الف و ب و... را پیگیری کنند. اما موضوع قدس متفاوت است. قدس نقطهی اجماع همهی عربها، همهی مسلمانان، میلیاردها مسیحی و فلسطینیان است. ترامپ این نقطه را هدف قرار داد. ترامپ با این تصمیم، همهی فلسطینیان و مسلمانان را میان دو گزینهی تسلیم کامل یا جنگ بزرگ قرار داد و فلسطینیها تسلیم نخواهند شد. با مصوبهی لیکود و مصوبهی کنگره، روند سازش رسما نابود شد. امروز حتی سخنگوی رسمی ریاست تشکیلات خودگردان نیز این موضوع را اعلام کرد.
بنده در دو هفتهی گذشته با همهی گروههای فلسطینی با سلیقههای مختلف دیدار داشتم. فلسطینیها اختلافات زیادی دارند اما قدس نقطهی اجماع آنهاست. دیدارهای بنده به ترتیب زمان با جبههی مردمی آزاداسازی فلسطین، جبههی مردمی (فرماندهی کل)، جنبش فتح (انتفاضه)، تشکیلات صاعقه، جبههی ملی مردمی مبارزه، جنبش حماس، جنبش دموکراتیک آزادسازی فلسطین، جنبش جهاد اسلامی و آخرین دیدار، روز شنبه، با جنبش فتح بود. هر دیدار چند ساعت و بسیار مایهی خوشوقتی بود. بنده پس از این دیدارها یقین کردم که فلسطینیها موضوع پایتخت شدن قدس را نخواهند پذیرفت. واقعا این طور نیست که ما آنها را قانع کرده باشیم. ما فقط این عقیده را در آنها مشاهده و این چهارچوب کلی را تثبیت کردیم. در خارج ما حاضریم در قالب هرگونه تظاهرات و موضعگیری سیاسی از آنها حمایت کنیم. همچنین حاضریم همهی روابط و گروههای ساکن خارج از کشور را در این جهت به کار بگیریم. حمایتهای رسانهای، سیاسی و مالی نیز که مثل همیشه وجود دارند. موضوع حمایت تسلیحاتی از گروههای فلسطینی نیز هیچ گاه متوقف نشده بوده و لازم است که فلسطین از امکانات نظامی لازم برای درگیری با اسرائیل برخوردار باشد. حمایتهای تسلیحاتی در واکنش به تصمیم ترامپ نبودند و برقرار بودهاند و خواهند بود. تلاش ما در این دیدارها فقط نزدیک کردن و پذیرایی از همهی گروههای فلسطینی و عبور از نقاط اختلاف بود.
جمهوری اسلامی به صورت مستقیم از تشکیلات حاضر در خیزش قدس حمایت مالی میکند. هر کس در فلسطین عملیات انجام میدهد و به شهادت میرسد یا زخمی میشود و پس از آن خانهاش به دست اسرائیلیان ویران میشود، ایران برایشان حقوق مالی در نظر میگیرد. این موضوع ادامه خواهد یافت و افزایش مییابد. ما واسطهی این کمکها نیستیم و نیازی نیز به وساطت ما نیست. ایران به صورت مستقیم و علنی از گروههای مقاومت حمایت میکند. شما شاهد بودید که پس از تمام شدن دروغ سلاح هستهای، امروز تیتر بعدی اتهام ایران، سیاست خارجیاش و حمایت از گروههای تروریستی است.
همهی گروههای فلسطینی گفتند ما موافق انتفاضهی جدید هستیم. همچنین همه میدانند که انتفاضهی جدید در کرانهی باختری بدون حضور فتح، دشوار و ناقص است. همهی گروهها به این موضوع اذعان دارند. در هر صورت همه بر ایدهی تداوم و تشدید انتفاضه اتفاق نظر داشتند. بنده مطلعم که امروز در کرانهی باختری، غزه و لبنان میان همهی گروهها هماهنگی وجود دارد. ما میدانیم که جنبش فتح منابع مالی و ملاحظات خود را دارد. ما از حمایت مالی هیچ صحبتی نکردیم و آنان نیز هیچ درخواستی نداشتند.
منطقه در حال آماده شدن برای یک اتفاق است. خوب است به این نکته توجه کنیم. ترامپ با این تصمیم، همهی فلسطینیان و مسلمانان را میان دو گزینهی تسلیم کامل یا جنگ بزرگ قرار داد. هر توافقی دربارهی فلسطین بدون امضای فلسطینیها بیارزش است و بنده پس از این دیدارها یقین کردم که فلسطینیها موضوع پایتخت شدن قدس و به اصطلاح معاملهی قرن و… را نخواهند پذیرفت. بنده نمیخواهم مردم را بترسانم. در هر صورت انتخاب ما جنبشهای مقاومت، جنگ کلاسیک نیست. ما با تکیه بر زمان، تضعیف دشمن و متراکمسازی دستاوردها عمل میکنیم. ما خواستار مقاومت هستیم نه خواستار جنگ. این دو با هم تفاوت دارند. اما هیچ بعید نیست که ترامپ و نتنیاهو منطقه را به جنگ بکشانند و ما باید برای این جنگ، آماده باشیم. عقل ترامپ آنقدر کوچک است که وقتی رئیس کرهی شمالی میگوید دکمهی بمب اتمی روی میز من است، ترامپ در پاسخ توئیت میکند، من هم روی میزم دکمهی بمب اتم دارم و مال من بزرگتر است! چنین سردمدارانی ممکن است هر لحظه به هر بهانهای جنگی را علیه غزه، لبنان یا سوریه آغاز کنند و این جنگ هر لحظه میتواند شروع شود.
همانطور که بنده عرض کردم دهها و بلکه صدها هزار نیرو از تمام منطقه در جنگ آینده علیه رژیم صهیونیستی حضور خواهند یافت. این موضوعی است که در حال بحث و آمادهسازی است. نیروهای یمنی به بنده پیام دادند حتی اگر جنگ سعودی علیه این کشور متوقف نشود، حاضرند دهها هزار نیرو برای جنگ احتمالی آینده با اسرائیل بفرستند. ما باید این تهدید تاریخی را به یک فرصت تاریخی تبدیل کنیم. منظورم از این فرصت تاریخی، حتی بیش از آزادسازی الجلیل و به عبارتی آزادسازی قدس است. من نمیدانم این جنگ کی آغاز میشود و چگونه تحول مییابد. همه چیز به لحظهی وقوع بستگی دارد. امروز اسرائیل مراکز ما را در سوریه میزند اما ما بر اساس معادلات درگیری، گاهی پاسخش را نمیدهیم. بمباران مراکز ما در سوریه نتوانسته است و نخواهد توانست روند تجهیز ما را متوقف کند. در هر صورت تصمیم کسب آمادگی و تسلیح برای پیروزی در جنگ بعدی وجود دارد و برنامهها و فعالیتها در این زمینه آغاز شده است و همهی تحولات منطقه و فرصتها در حال بررسی است. دیدارهای اخیر نیز برای تجمیع هرچه بیشتر نیروهای باورمند به این گزینه بود. نگاه ترامپ و نائبرئیس و دولتمردان آمریکا و حتی اسرائیل به موضوع قدس، دینی است و اگر رسانهها را ببینید در حال تلاش هستند که هر چه سریعتر آرماگدون را آغاز کنند. هیچ کس نمیتواند بگوید با وجود ترامپ و نتنیاهو و این مجانین، منطقه قطعا در صلح خواهند ماند. احتمال جنگ وجود دارد.
یکی از مهمترین دستاوردهای نظامی، معنوی، فرهنگی و سیاسی مقاومت لبنان و فلسطین در دهههای گذشته، از بین بردن تصور شکستناپذیری اسرائیل بود. نبرد با اسرائیل قطعا آسانتر از نبرد با داعش است. تنها برتری اسرائیل بر داعش، نیروهای هواییشان است که آن هم نمیتواند نتیجهی جنگ را یکسره کند. اما برتری مهم داعش بر اسرائیل، وجود صدها نیروی انتحاری بود که به هر دلیلی حاضر بودند به دل نیروهای دشمن بزنند. در حالی که ما در جنگ ۳۳ روزه نیز شاهد بودیم سرباز اسرائیلی اگر یک خودروی زرهی در جلو و یک آمبولانس در پشت و یک هواپیما بالای سرش نباشد حاضر نیست قدم از قدم بردارد. این سربازان خود به خود شکستخورده و بزدل هستند. در آخرین جنگ غزه در منطقهی شجاعیه نیز شاهد شکست نیروهای ویژهی اسرائیل بودیم. ارتش اسرائیل، ارتشی است که چندین شکست را از سر گذرانده و با وجود تلاشهایش، نتوانسته است این موضوع را جبران کند. خلأهای این ارتش با تانک و هواپیما و اسلحه پر نمیشود. مشکل ارتش اسرائیل، مشکل انسانهایش است.
اسرائیل در مورد شکلگیری مقاومت در جولان نگران است و حق دارد نگران باشد. امروز جوانان سوری در استانهای محل زندگی خود مخصوصا جبههی جنوبی، تجربهی نبرد کسب کردهاند. ماهیت گروههای مقاومت نیز به گونهای است که میتوانند در یک لحظه شکل بگیرند و در یک لحظه پراکنده شوند.
اسرائیل در مورد مخازن آمونیاک تهدید ما را جدی گرفت و چند طرح ارائه دادند. اولین طرح این بود که این مخازن را به جنوب فلسطین منتقل کنند تا فاصلهی جغرافیایی بیشتری از ما داشته باشد. موضوع دیگر این بود که مخازن را روی کشتی در فاصلهی مناسب از ساحل نگهداری کنند که اگر انفجاری رخ داد، به ساکنان ساحل صدمهای نرسد. تفاوت حزب الله با جهان عرب این است که اهل مطالعه است. خود اسرائیلیها در مقالاتشان گفتند حزب الله برای غلبه بر اسرائیل به صدها موشک نیاز ندارد؛ حزب الله اگر چند ده هدف معین را به صورت دقیق بزند، اسرائیل برای شش ماه در خاموشی فرو میرود. اگر کسی ترکیب و شرایط روحی و روانی جامعهی دشمن را بشناسد میداند این جامعه چقدر سست است. اسرائیلیها از همهچیز حتی میزان رشد جمعیت فلسطینیها میترسند. اسرائیل توسط شرایط داخلیاش، نژادپرستی موجود در این رژیم و فساد، جرم و پوسیدگی داخلی تهدید میشود.
حق فلسطینیان با گذشت زمان از میان نمیرود. در هیچ قانون و هیچ دینی و حتی در قوانین وضعی و قانون جنگل آمریکا نیز اگر کسی خانهای را اشغال کند، با گذشت زمان، ملکیت خانه به وی منتقل نمیشود. ما اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم، حتی اگر تمام جهان آن را به رسمیت بشناسند. نه فقط ما بلکه هیچ فلسطینی، عرب، نژادپرست و عربگرایی حق ندارد، از ذرهای از خاک یا آب یا حتی نام فلسطین دست بردارد.
در دولتهای کلینتون و جرج بوش آمریکا به ما پیشنهادات رسمی داد. در زمان اوباما نیز دستگاههای اطلاعاتی تلاش کردند با ما وارد همکاری شوند. البته الآن آنها تکذیب میکنند اما شاهدان و واسطههای این ماجرا زنده هستند و این تلاش از چندین کانال صورت گرفت. بالاخره در لبنان و منطقه، حزب الله و آمریکا دوستهای مشترکی دارند. ذهنیت امنیتی و اطلاعاتی اقتضا میکند در عین اینکه شما را وارد لیست سازمانهای تروریستی میکنند، سعی کنند با شما گفتگوهای پنهانی راه بیاندازند. در زمان جرج بوش، نامهای از نائبرئیس جمهور آمریکا به دست من رسید که بینهایت وسوسهبرانگیز بود و البته در مقابل تعهداتی خواسته بود. در این نامه گفته بودند منازعات مرزی ما را حل میکنند، تمام اسیران لبنانی را باز میگردانند، وتوی جلوگیری از حضور ما را در کابینه برمیدارند و به ما تعداد مشخصی وزیر میدهند، سازمان و اشخاص ما را از لیست گروههای تروریستی خارج میکنند، ما را در جهان به رسمیت میشناسند، همهی محدودیتها را از برابر ما بر میدارند، به حزب الله دو میلیارد دلار پول نقد میدهند، میتوانیم همهی سلاحهایمان را غیر از کاتیوشاها حفظ کنیم، لازم نیست اسرائیل را به رسمیت بشناسیم و بنده اجازه دارم علیه اسرائیل سخنرانی کنم! اما در مقابل، سه خواسته داشتند: هیچ چیز نباید به سمت اسرائیل شلیک شود و اگر اسرائیل به شما حمله کرد باید فقط به شورای امنیت شکایت کنید. جالب است که آنها اجازه داده بودند ما سلاح داشته باشیم اما کاربردش فقط داخلی باشد نه در مقابل اسرائیل! دومین شرط این بود که هیچ کمکی به فلسطینیها نکنید و آنها به شما ربطی ندارند و حق ندارید آنها را آموزش بدهید. سومین شرط این بود که در زمینهی مبارزه القاعده به آنها کمک کنیم. همچنین در اواخر دورهی اوباما و بعد از انتخاب ترامپ و قبل از حضورش در کاخ سفید، تلاشهایی برای ارتباط از سوی آمریکاییها صورت گرفت. آمریکاییها میگفتند ما دشمن مشترکی به نام داعش داریم. ما پیام دادیم نه، داعش دشمن شما نیست، دوست شماست.
شاخهی نظامی حزب الله در لیست سازمانهای تروریستی اتحادیهی اروپاست. یکی از کشورهای اروپایی از ما درخواست همکاری امنیتی کرد و ما تعدادی از برادران را برای مشاوره فرستادیم. ما در حزب الله درجات نظامی نداریم و همه حاجی هستند! به همین خاطر افراد نظامی در نگاه اول قابل تشخیص نیستند. بنده به برادرانی که رفته بودند گفتم وقتی در جلسه نشستید همان اول هنگام معرفی بگویید من فلانی هستم از شاخهی نظامی حزب الله تا آنها بدانند شاخهی نظامی حزب الله تروریست نیستند و ما حاضریم در جلوگیری از آسیب دیدن هر کدام از ملتهای جهان، سهیم باشیم.
روابط ما با گروههای فلسطینی به حالت طبیعی و جدی و گذشتهی خود بازگشته است. جناب اسد نیز این موضوع را درک میکند. ما هیچ تلاشی برای ترمیم روابط حماس و سوریه نکردهایم و معتقدیم هنوز برای این کار زود است. با شناختی که من از جناب اسد دارم ایشان اگر بداند موضوعی موجب تحقق اهداف استراتژیک میشود، از آن استقبال میکند. امروز در برخی شهرهای سوریه گروههای وجود دارند که با ارتش و نظام جنگیدند و با نیروهای خارجی همدست شدند و سپس محاصره شدند و سقوط کردند و تسلیم شدند و امروز پس از مصالحه به زندگی طبیعی بازگشتهاند. پس مانعی برای آشتی وجود ندارد.
سوریه پیروزیهای بزرگی داشته است اما تنها وقتی میتوانیم بگوییم سوریه کاملا پیروز شده که دیگر درگیری مسلحانهای در این کشور وجود نداشته باشد. به نظرم اگر اوضاع همینگونه پیش برود و اتفاق غیر مترقبهای نیافتد سوریه حد اکثر تا دو سال دیگر به پیروزی کامل دست مییابد و البته اگر تحولی رخ دهد به تمام شدن موضوع سوریه کمک میکند. آمریکاییها همچنان پاسدار نیروهای پراکندهی تکفیری هستند. فرمانده نیروهای آمریکایی منطقه به فرماندهی نظامی روسیه ابلاغ کرد هیچ هواپیمای سوری و روسی حق ندارد در فاصلهی شرق فرات تا مرزهای عراق و سوریه پرواز کند اگرنه سرنگون میشود. همچنین هنگامی که حکومت لبنان، انجام عملیات فجر الجرود را تصویب کرد، سفارت آمریکا در لبنان و دستگاه اطلاعاتی آمریکا به حکومت لبنان گفتند نباید این عملیات را انجام دهید اگرنه کمکهایمان را به ارتش لبنان قطع میکنیم و واقعا کردند. اما پس از موفقیت ارتش لبنان در پاکسازی تکفیریان دوباره روابط به حالت عادی برگشت. آمریکاییها همیشه جانب طرف پیروز را میگیرند. داستان آمریکا در منطقه طولانی است. سوریه مرحلهی سرنگونی نظام و همچنین تقسیم را پشت سر گذاشته است.
بنده به برادران گفتم حتی برخی دوستان و همپیمانان ممکن است اشتباه کنند. اگر شنیدید کسی در مسکو و حتی تهران گفت اگر ما به سوریه نرفته بودیم سوریه شکست خورده بود، این حرف غلط است. اولین چیزی که موجبات ایستادگی سوریه را فراهم کرد ایستادگی کادر رهبری این کشور و حفظ پیکرهی ارتش و حزب بود.
حزب الله در جنگ سوریه یک تجربهی کاملا تازه به دست آورد. ما از آنها تجربهی جنگ کلاسیک آموختیم و آنها از ما تجربهی جنگ چریکی. ما در همهی مناطق کوهستانی، صحرایی، شهرها و… در سوریه و در میان تعداد زیادی از نیروها جنگیدیم. یکی از آخرین عملیاتهایی که انجام شد برای آزادسازی منطقهای بیابانی با مساحت ۵ برابر لبنان بود!
تصمیم سعودیها در مورد جناب حریری این بود که هیچ وقت به لبنان بازنگردد و لبنانیها مجبور شوند نخستوزیر دیگری انتخاب کنند. اگر نخستوزیر تازه از بیرون جریان المستقبل بود، جریان المستقبل را علیه وی میشوراندند و اگر قرار بود از درون جریان المستقبل باشد، هیچ کس جرأت نمیکرد کاندیدا شود و لبنان وارد دورهی تازهای از فقدان کابینه میشد. اگر تلاش طرفهای رسمی در لبنان نبود، سعودی لبنان را به جنگ داخلی میکشاند.
عربیت با همهی تاریخ و موضعگیریهایی که درون خود دارد برای من و همه مهم است. هر کسی قطعا به خاستگاه نژادیاش افتخار میکند و میکوشد این خاستگاه یک نشان نیکو و موجب وحدت در جهت پروژهای باشد که به آن باور دارد. حوادث همهی این سالها و کارهایی که برخی عربها، مسلمانان و مسیحیان کردند بسیار به عربیت، اسلام و مسیحیت ضربه زد. پس طبیعتا حرفهایی که من میزنم دربارهی عربیت زلال و پاک به عنوان یک خاستگاه و مجموعهای از ارزشهاست که حتی در زمان جاهلیت نیز در میان عربها وجود داشت اما امروز در جاهلیت نوین دیگر حتی همان ارزشها نیز وجود ندارد.
به نظر میرسد جنگ یمن ادامه خواهد داشت و اصرار شدید سعودی بر تسلیم یمنیها موجب میشود هیچ افقی برای پایان این جنگ وجود نداشته باشد. این شیوهی برخورد در تاریخ بیسابقه است که بگویند اول همهی شهرها باید خلع سلاح شوند و سپس مینشینیم تصمیم میگیریم که میخواهیم با شما چه توافق سیاسی داشته باشیم! سعودی خواستار یک پیروزی خونبار در یمن است و حتی اگر دهها و صدها هزار نفر کشته شوند برایش اهمیتی ندارد. اخیرا سازمانهای جهانی کمی اعتراضشان بلند شده اما وضعیت جهان اسلام همچنان مثل همیشه سکوت قبرستانهاست.
تا امروز به این سؤال جواب نداده بودم اما حقوق بنده در حزب الله ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ دلار است که البته همیشه مقداری از فیش را هم با عنوان حمایت از مقاومت و… کم میکنند!
جستجو
دغدغههای امت
-...
-
لبیک یا حسینگفتارهای عاشورایی سالهای ۱۴۳۲ تا ۱۴۳۵ قمریانتشارات خیمه
-
چرا سوریه؟سخنرانیها و مصاحبهها دربارهی سوریه از سال 2008 تا 2016 میلادیانتشارات جمکران
-
امام مهدی(عج) و اخبار غیبسخنرانی شبهای پنجم و هفتم و نهم محرم 2014 میلادیانتشارات جمکران